کدخبر: ۳٤۵۰۳
۰۹ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۳۲
چاپ

عوامل موثر بر سن ازدواج چیست ؟

باید دو نظام تعلیم و تربیت برای دختران و پسران تعریف شود

بیرجندرسا-یک استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه جامعه باید درباره سن ازدواج نگاه کلی داشته باشد، گفت: نوع تعلیم و تربیت مربوط به دختران چگونه باشد تا پیامدش این باشد که سن ازدواج ؛ سن مناسبی باشد .

باید دو نظام تعلیم و تربیت برای دختران و پسران تعریف شود

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل از طنین یاس: امروزه پدیده ازدواج در جامعه ایران دستخوش عوامل مختلف فرهنگی و اقتصادی و... شده است.  پدیده بالا رفتن سن ازدواج از عوامل و معضلات این مقوله عنوان می شود که در میان الگوی ازدواج را دچار تغییرات کرده است. سن ازدواج در جامعه ایران با توجه به ملاحظات مذهبی و سنتی در ایران در حال افزایش است. دکتر مهدی فیض، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی  درباره این موضوع عنوان می کند: جامعه باید درباره سن ازدواج نگاه کلی داشته باشد ؛ نوع تعلیم و تربیت مربوط به دختران چگونه باشد تا پیامدش این باشد که سن ازدواج ؛ سن مناسبی باشد .

دکتر مهدی فیض یکی از مهم ترین عواملی که باید اتفاق بیفتد را تغییر در الگوی تعلیم و تربیت پسران و دختران می داند و می گوید: وقتی الگوی های تعلیم و تربیت بین دختران و پسران مستقل باشد دیگر نمی توانیم تربیت را جدا کنیم و تعلیم مشترک باشد. لذا نظام آموزشی آنها باید متفاوت باشد اهداف و مقصد در دانشگاه باید متفاوت باشد. رشته های دانشگاهی باید بتواند شغل مناسبی را برای آنها محیا کند.

وی می افزاید: زمانی که ما کنکور را به عنوان گلوگاه ورود به دانشگاه برای دختران و پسران یکسان می گیریم بنابراین همه گذشته بین پسران و دختران را مجبوریم یکی بگیریم و از آن نقطه به بعد هم یکی است. اما اگر این نظام بخواهد مناسب نیاز هر دو گروه طراحی شود، نقطه کلیدی و سرنوشت ساز بحث کنکور است. تا کنکور این دو گروه یکی است همه چیز یکی می شود. مدارس دخترانه مثل مدارس پسرانه به تعلیم و تربیت می پردازد و فرض بر این که مدارس پسرانه درست کار می کند و مدارس دخترانه از آن پیروی می کند. حتی دبیران مدارس دخترانه در مقطع پیش دانشگاهی به لحاظ اینکه می خواهند از مدارس پسرانه الگو بگیرند، دبیران مرد می آورند تا در کنکور با پسرها رقابت کنند. همه این موارد پیامدش این است که چون کنکور رقابت بین دختران و پسران را یکسان می کند ، قبل و بعد از آن باید به تبع کنکور همه چیز یکسان طراحی شود.

این استاد دانشگاه فضای حاکم بر معلمان را فضایی می داند که دختران را چون پسران تربیت می کنند تا بتوانند در رقابت با آنان از قافله عقب نمانند و ادامه می دهد:  در ورود به دانشگاه با این پیشینه ای که در ذهن دخترها شکل گرفته در ورود به دانشگاه  هم خودشان را در رقابت با پسرها می بینند. در این رقابت چیزی که برایشان مهم نیست خانواده و تشکیل خانواده است . و حتی ممکن از وظایف خانوادگی خودشان هم قبل تشکیل آن از وظایفی هم که در قبال پدر و مادرشان دارند، غافل شوند چون می خواهند در دانشگاه پا به پای دانشجویان پسران کار علمی و آموزشی و درسی داشته باشند.

معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی یکی از عوامل موثر را نظام تعلیم و تربیت اشتراک بین دختر و پسر می داند که در نقطه اشتراک کنکور هم با این نظام با هم گره می خورد. او می گوید: تا تفکیک در نقطه کنکور اتفاق نیفتد، تفاوت بین نظام ها و محتوای آموزشی هر کدام کاملا امکان پذیر نیست.

دکتر فیض می افزاید: مثلا چه ضرورتی دارد با توجه به اینکه پسران دیرتر به سن بلوغ می رسند ؛ چرا باید دیپلم پسرانه و دخترانه هر دو در سن 18 سالگی اتفاق بیفتد ؟ واقعا نمی توان گفت  به همان دلیل که  دخترها زودتر به سن بلوغ می رسند  در بحث دیپلم - به معنا ی آنچه که در دوره مدرسه آموخته شود - دخترها زودتر دوره مدرسه شان خاتمه یابد تا زودتر ورود به مراحل بعدی زندگی را داشته باشند . این موارد که عنوان شد ، نیازمند این است که  تا یک تجدید نظری در نظام تعلیم و تربیت  مشترک دختر و پسر ها شود.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: چند سالی است که رهبر معظم انقلاب هم به مسئولان شورای عالی آموزش و پرورش گوشزد کردند که در طراحی الگوهای جدید در نظام آموزش و پرورش به آن توجه شود . اما متاسفانه هنوز نسبت به این موضوع توجه جدی صورت نگرفته  است .

معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی  با اشاره به اینکه الگوها وقتی متفاوت باشد قیاس ها شکسته می شود ؛ می گوید:  در حال حاضر متاسفانه قیاس بین دختر و پسر وجود دارد . در حقیقت فمنیست چیزی که دنبال می کند ،همین موضوع  است. فمنیست بر این اصرار دارد که جامعه بانوان چون جامعه آقایان شکل بگیرد و پیش فرضشان این  است که فضای حاکم بر آقایان مطلوب و ایده آل است و بانوان چون آنان عمل کنند ؛ این موارد باید اصلاح شود .

دکتر فیض می افزاید: در عالم دو جنس انسان، دو نظام تعلیم و تربیت و دو مقصد اجتماعی و شغلی ، دو نقش مادری و پدری است و همه این ها باید دو گانه بودنش احساس شود . خداوند وقتی از نقطه خلقت دو نقش طراحی کرده باشد هیچ کدام نباید دنبال این باشند که شبیه دیگری باشند. برای اینکه این فضای شبیه و میل  به شباهت ها شکسته شود تاکید می کنم باید نظام تغییر کند و متفاوت عمل کنند. اگر در یک نقطه این نظام ها با هم تلاقی کند آن نقطه مشترک همه سناریو را خراب می کند . مهم ترین نقطه بحث کنکور است . تا وقتی این نظام  مستقیم طراحی شود قیاس ها فرو کش می کند. و ذهنیت اینکه خانم ها بلافاصله بعد تحصیل ورود به بازار کار و شغل ایجاد شود، میل به فعالیت اقتصادی کاهش یابد و  وقتی در محتوا آموزشی بتوانیم جا بیندازیم مسئولیت اصلی زن درون خانواده است و در مرحله دوم شغلی و اقتصادی است و برعکس مرد و زمانی که بتوانیم این مورد را القا کنیم به طور طبیعی گرایش خانم ها به سمت شغل بعد تحصیل کمتر می شود. و رشته های دانشگاهی خانم ها می تواند در مسئولیت خانم ها تاثیر گذار در نقش همسری و مادری داشته باشد . تا می توانیم دخترها را به سمت این گونه  رشته ها هدایت کرد. رشته روانشانی به طور مثال باید روانشناسی که آقایان می خوانند باید با خانم ها فرق کند حتی عنواوین می تواند کاربردی تر باشد و همه این موراد نقطه شروعی داشته باشد که نقطه شروع آن می توانند نظام تعلیم تربیت مدرسه باشد تا این نقطه شروع نباشد نمی توانیم در مراحل بالاتر در سن دانشجویی و بعد از آن انتظار داشته باشیم که الگوی  مطلوب شکل بگیرد .

 

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.