بیرجندرسا - در این هفته های اخیر گفته ها و شنیده ها حاکی از محجوب بودن دختران ایرانی است که با دلی شکسته احساسات خود را بعد از اتفاقاتی تلخ جشنواره کن ابراز داشتند تا لیلا حاتمی نیز حجاب را ارش بداند و توضیحات خود را در مورد آن اتفاق تلخ بیان کند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا ؛ مردم شریف ایران به خصوص دختر دلشکسته ایرانی به نمایندگی از زنان مسلمان جهان فقط می خواستند که حرفشان به گوش لیلا حاتمی و بازیگران و شاید هم تمام دختران و بانوان مسلمان جهان برسد. همانگونه که خبر حاشیههای حضور لیلا حاتمی در جشنواره کن به گوش جهانیان رسید و حالا ما می خواهیم از یک واقعه زیبا یاد کنیم از نامه دختر دانشجو که به خبرگزاری تسنیم فرستاده وتوضیحات لیلا حاتمی در مورد این ماجرا، البته ابندا خلاصه نامه دختر دانشجو را می خوانیم:
سلام خانم حاتمی من یک دختر ایرانی هستم، یک انسان معمولی. مثل همه نه خیلی خوب و نه خیلی بد. من نه آنقدر خوب هستم که وظیفه خودم بدانم که همه کس را نقد کنم و از همه اشکال بگیرم؛ و نه آنقدر بد که در برابر هر چیزی سکوت کنم و بگویم شاید این اتفاق برای من هم رخ دهد. من نه افراطی هستم نه سکولار. نه راستی هستم نه چپی. فقط یک ایرانیام. یک دختر دانشجوی ایرانی. یکی از این هفتاد و اندی میلیون ایرانی که به خودم حق میدهم دربرابر آنچه پیرامونم رخ میدهد اظهار نظر کنم.راستش من تنها بخاطر علاقهای که به شما داشتم این نامه را نوشتم. اول خواستم سکوت کنم اما دلم اجازه این کار را به من نداد. بازیگرهای زیادی هستند که عکس بی حجابشان در فضای مجازی منتشر شده است. بازیگرهای زیادی هستند که در پارتیهای مختلط دستگیرشان میکنند ولی … ....نمی دانید وقتی عکستان را در جشنواره کن دیدم چه حالی شدم. با تمام وجود آرزو میکردم ای کاش هیچ رسانهای در این دنیا وجود نداشت. ...خانم حاتمی، دلم گرفت. من میدانم که همه انسانها مثل هم نیستند و اعتقادات مختلفی دارند و هرکس حق دارد با اعتقادات خودش زندگی کند اما ... . اما ای کاش آن چیزی که از شما در ذهنم ساخته بودم را خراب نمیکردید. ای کاش شما هم کمی به من حق دهید. وقتی با یک مرد غریبه دست دادید تمام خاطرات خوبی که از نجابت دختر ایرانی فیلم «سر به مهر» داشتم، نابود شد. من متانت زن را در این میدیدم ...خانم حاتمی من نه سکوت میکنم و نه شما را تهدید میکنم. من فقط گلایه دارم. فکر میکنم من حق دارم که گلایه کنم. من حق دارم از شما بپرسم چرا؟ چرا باید با من و با هزاران و میلیونها نفری که مثل من فکر میکنند اینگونه رفتار کنید؟ مگر ما از شما چه میخواهیم؟ فقط از شما خواستیم وقتی نماینده ایران هستید، وقتی نماینده من هستید، وقتی نماینده دختر و زن ایرانی هستید، حیا و نجابت ما را زیر سوال نبرید. خانم حاتمی من و خیلیها مانند من، دوستدار شما بودیم و علاقمند به ارتباط با شما بودیم، اما این مدل رفتار شما نشان داد هیچوقت علاقمند به ارتباط با ما نبودید. چرا؟ چون ما حجاب داشتیم؟ باور کنید لطافتی که دوستان من دارند و در دوستی از نزدیک قابل درک است ترازش را در هیچ جای دیگری پیدا نمیکنید. این را از وقتی حجاب برتر را انتخاب کردم، جور دیگری دریافتم. زنانهتر که نگاه کنم این رفتار شما به احساس نازنین همه ما آسیب زد. اینکه در قالب حجاب فطرت و روح خود را دستناخورده نگه داشتیم به معنای زمختی روحیه ما نیست.شما باعث شدید امروز رسانههای تندرو مثل همیشه به ما و حجابمان اهانت کنند. شما را سوژه کردند و علیه مردم من تاختند. شما بستری فراهم کردید تا عده زیادی از کسانی که چشم دیدن زن محجبه را ندارند به این زنان پاکدامن اهانت کنند. ..... اگر زنی حجاب نمیخواهد میتواند در همه جا آنطور که میخواهد باشد اما درباره زن محجبه اینطور نیست. دوستان محجبه من در همان کشوری که شما در آن با یک مرد دست دادید بارها مورد تعرض قرار گرفتهاند و به آنها حملههای زبانی و فیزیکی شده است. از شما میخواستم با حجابتان و حفظ کرامت انسانی خودتان به ما کمک میکردید تا پیام اسلامی که پدر شما به اعتقاد فراوان برای اعتلای آن در سینما تلاش کرد، به گوش مردم دنیا برسد.شاید در جاهایی از این نامه لحنم تند شده باشد ولی این را بدانید که این حرفها، حرفهای دل من است. حرفی که بخاطر علاقهام به شما نوشتم. حرفی که امیدوارم آلت دست حرفها و موضعگیریهای سیاسی و تند نباشد و تنها به گوش شما برسد تا بدانید با بخشی از کسانی که شما را دوست داشتند چه کردید. دلم به من میگوید آیا میشود روزی لیلا حاتمی از همان توجیه «غافلگیری» فرجه بگیرد و از حجاب دفاع کند؟ خانم حاتمی دلم میلرزد و اشکم جاری شده است اما همین یک خط را هم مینویسم: لطافت و زیبایی روح یک شهید در بالاترین مرتبه است. سر مزار شهدا به این فکر میکردم آیا میشود لیلا حاتمی روزی در میان من و دوستانم با هم در همین پنجشنبهها پیش شهدا بیاید.من هنوز به شما امیدوارم.
ف.م؛ یکی از دوستداران لیلا حاتمی
و حالا لیلا حاتمی دست به قلم شده است و وقایع را اینگونه توضیح می دهد: «در این سال ها پیشنهادات مختلفی را برای بازی در فیلم های خارج از ایران را به این دلیل نپذیرفتم که ادامه فعالیت در سینمای ایران همیشه برایم اولویت داشته است.
در جشنواره های بین المللی که در طول این سال ها حضور داشته ام چه به عنوان بازیگر فیلمی که از سینمای ایران در جشنواره حضور داشته و نمایندگی ایران را برای دیگران تداعی میکرده و چه به عنوان داور منتخب و مدعو جشنواره هاکه صرفا به عنوان شخصیتی مستقل در آن ها حضور داشته ام؛ سعی کرده ام موازین و اصول را رعایت کنم ؛ به همین دلیلِ روشن که رعایت این اصول از الزامات کار در سینمای ایران است.
این بار نیز طی مکاتباتی که با مسوولین فستیوال داشتم به تفصیل تمام نکات را توضیح داده بودم و خواستار همکاری آن ها شده بودم لذا در مراسم افتتاحیه و غیره؛ آن ها همه مقررات را میدانستند و با همکاری و درک متقابل هیچ مورد خاصی پیش نیامد.
اما در مورد آقای ژیل ژاکوب که با قریب نود سال سن آخرین سال حضورش در فستیوال را میگذراند باید توضیح دهم که ایشان به علت کهولت و از یاد بردن همه تاکیدات؛ که معمول این سن و سال است؛ ضوابط یادشده را فراموش کرد و اقدام پیشگیرانه من برای دست دادن با ایشان هم موثر واقع نشد.مسلما ایشان برای من حکم پدربزرگ کهنسالی را داشت که میزبان من هم بود.»
در بخش پایانی متن لیلا حاتمی که از طریق مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی در اختیار رسانهها قرار گرفته،آمده است: «هرچند از ادای این توضیحات شرم دارم اما شاید برای کسانی که نمیتوانستند موقعیت ناگزیر من را درک کنند ناچار شدم وارد برخی جزییات شوم.با این حال از این پیشامد و اینکه احساسات کسانی را آزرده باشم بسیار متاسفم چه خود تربیت شده پدری هستم که همه از میزان علاقه او به دین و ملیت ایرانی آگاهند.»
شاید این توضیح های لیلا حاتمی قانع کننده نباشد چون عکس ها نشان دهند چیز دیگریست،اما این نشان زمانی است که وقتی حجاب در جامعه ارزش شود، شرم بیان اشباه سخت خواهد بود ولی می توان این را به عنوان برگشت یک زن ایرانی به دامان خانواده خود تلقی کرد و نامه های ارسالی در خبرگزاری ها را می تواند نشانگر امر به معروف و نهی از منکر و پاسخ آن را لبیک طرف مقابل به عنوان بانوی مسلمان ایرانی دانست که شاید تحت تاثیر بعضی رفتار ها قرار گرفته باشد و حالا از خانواده بزرگ خود عذر خواهی می کند.
آیا دولت مردان نمی توانند از این کارها الگو بگیرند و بجای دعوا سر برپایی یا نکردن گشت ارشاد ،اقدام به برپایی، پایگاه ارشاد در جامعه و خانواده بزنند.
اگر زن مسلمان بداند که نیگین درخشانی است در جامعه و حجاب گاوصندوق این نگین است آیا باز هم چادر از سر می کَند و نیمه روسری بر سر می کّند. آیا اگر بداند که این نگین هرچه در گاوصندوق محکمتری قرار بگیرد و دست نامحرم با آن نخورد دزدیده نخواهد شد، به امید روزی که حقیقت زیبای حجاب در قلب های زنان این مرزو بوم و جهانیان نمایان شود تا دیگر شاهد اینگونه دلشکستگی ها و عذر خواهی ها نباشیم.