بیرجند رسا- عکسی که «جف وایدنر» ۵ ژوئن ۱۹۸۹ از مرد ایستاده در برابر تانکها ثبت کرد، به نماد سرکوب جنبش آزادیخواهی در میدان تیانآنمن بدل شد. او از شرایط گرفتن این عکس و تاثیر آن بر سرنوشتش میگوید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجند رسا به نقل ازایسنا به نقل از دویچهوله نوشت: از اواسط آوریل سال ۱۹۸۹ جنبشی اعتراضی در چین شکل گرفت که هدفش مبارزه با فساد، تأمین آزادی مطبوعات، ایجاد تشکلهای مستقل و تأمین بیشتر مشارکت مردم در تعیین سرنوشتشان بود.
با گسترش دامنه اعتراضها و تظاهرات نهایتا دولت وقت چین، تانک و زرهپوشهای ارتش را به مصاف مخالفان فرستاد. روز ۴ و ۵ ژوئن ۱۹۸۹ اوج سرکوبها و بازداشتها در چین بود.
دولت همچنان از دادن آمار درباره کشتهشدگان و مجروحان آن وقایع و درگیریها امتناع میکند؛ اما به طور غیررسمی شمار کشتهشدگان بین صدها تا 3000 نفر عنوان میشود. نزدیک به ۵۰ اعدام، هزاران حکم زندان و آوارگی سیاسی، سرنوشتی بود که برای فعالان آن اعتراضها رقم خورد.
در بحبوبه سرکوبها و هرج و مرج در میدان تیانآنمن مردی که بعدها به "مرد تانکی" معروف شد، در برابر ستونی از تانکها که به سوی میدان در حال حرکت بودند، ایستاد و حتی با بالارفتن از یک تانک با خدمه آن مشغول صحبت شد. اندکی بعد اما چند نفر او را از محل دور کردند.
جف وایدنر، عکاس آمریکایی، با دوربین خود ثبتکننده لحظه ایستادن این مرد در برابر تانکها بود؛ عکسی که بسیاری را در جهان میخکوب کرد و رویداد میدان تیانآنمن بیش از پیش در ذهن جهانیان نشست. در بیست و پنجمین سالگرد رویدادهای میان تیانآنمن پکن و برداشتهشدن این عکس، سایت آلمانی دویچهوله با ویدنر درباره چند و چون گرفتن آن گفتوگو کرده است:
آقای وایدنر از ماجرا و رمز و راز پشت این عکس برایمان بگویید.
اوائل ژوئن ۱۹۸۹ خبرگزاری آسوشیتدپرس از من خواست که از میدان تیانآنمن پکن که حالا ارتش آن را اشغال کرده بود، عکس بگیرم. بهترین جا برای ایستادن و عکس گرفتن هتل "بیجینگ" (پکن) در نزدیکی میدان بود. با کمک یک دانشجوی آمریکایی توانستم وارد هتل شوم و به بالکنی در طبقه پنجم بروم. در آنجا بود که توانستم با یک لنز ۸۰۰ میلیمتری عکس شفافی از مرد ایستاده در برابر تانکها بردارم.
فکر میکنید که چه چیزی آن مرد را به این کار سوق داد؟
کاری که او انجام داد غیرقابل باور و میخکوبکننده بود. همه میگویند که او شجاع بوده و من هم طبیعتا همین را میگویم. ولی بعضی مواقع از خودم میپرسم که او در آن لحظه چه احساسی داشته و چه فکری در سرش بوده. اگر او احتمالا از مرگ دوست دخترش یا یکی از بستگانش در جریان سرکوبها برآشفته بوده، طبعا در لحظه ایستادن در برابر تانکها به خودش فکر نمیکرده است. شاید او تنها واکنشی احساسی به شرایط لحظه نشان داده است. در چنین شرایطی هیچ چیز برای انسان مهم نیست، به جز فکر و تأثر از دستدادن عزیزی که دوست داشته.
این عکاس آمریکایی در بیش از ۱۰۰ کشور از ناآرامیها و معضلات اجتماعی عکس گرفته
بعد از این که "مرد تانکی" به وسیله چهار مرد از جلوی تانکها به دور شد، چه اتفاقی میتواند برایش افتاده باشد؟
این را شاید ما هیچگاه مطلع نشویم. ولی من عقیده دارم که کسی این راز را میداند، ولی آن را فاش نمیکند.
روزی که عکس را گرفتید شرایط در پکن چگونه بود؟
هیچکس جرأت آمدن به خیابان را نداشت. رویدادهای روزهای قبل همه را به ترس انداخته بود. من هم زمانی که کامیونی حامل سربازان از کنارم رد شد و آنها شروع به تیراندازی کردند، به شدت ترسیدم و مثل دختربچههای دبستانی به اولین کوچهای که در آن نزدیکی بود پناه بردم. ولی در نیمه راه مجبور شدم بایستم، چون نفسم یاری نمیکرد. به قدری به نفس نفس افتاده بودم که فکر میکردم در آستانه مرگ هستم. این یکی از بدترین تجربههای من در آن روزها بود. بالاخره توانستم خودم را به سفارت آمریکا برسانم. وقتی که کارمندان سفارت گذاشتند داخل شوم به شدت میلرزیدم. به هر صورت آن چه برایم اتفاق افتاد به معجزه شبیه بود.
این اولین بار نبود که شما در گرماگرم مناقشهای مشغول عکاسی شدید. آیا کار در شرایط بحرانی و خطرناک برایتان راحت است؟
من سالها در بیش از ۱۰۰ کشور از ناآرامیها، جنگها و معضلات اجتماعی عکس گرفتهام. ترس و بیم و رفتن به مناطق خطرناک را همیشه دوست داشتهام. فقط احساس وقتی که آماج تیراندازی میشوم برایم ناخوشایند است. ولی خب، از طرف دیگر، برایم خوشایند است که عکسهایم مورد توجه قرار میگیرند.
وقتی که عکس "مرد تانکی" را میگرفتید به چه فکر میکردید؟
اولین چیزی که در فکرم بود این بود که از این مرد عکس بگیرم. ولی همزمان مثل بسیاری دیگر دچار شوک شده بودم. تصور میکردم که او را (بلافاصله) خواهند کشت. ولی این اتفاق نیفتاد، برای همین تصمیم گرفتم از لنز قویتری استفاده کنم، چون از صحنه خیلی دور بودم. برداشتن این عکس برایم تجربهای غیرقابل باور بود.
آیا همان اول برایتان مشخص بود که عکسی تاریخی گرفتهاید؟
من خیلی سریع متوجه شدم که عکس تاثیرگذاری بالایی داشته است. روزنامهها و مجلاتی در سراسر دنیا آن را در فرمت بزرگ منتشر کردند. ولی زمانی به اهمیت واقعی عکس پی بردم که ای او ال (AOL) آن را به عنوان یکی از ۱۰عکس مشهور همه دورانها انتخاب کرد. نشستن انسان بر سطح ماه یا سقوط کشتی هوایی زپلین از دیگر عکسهای این فهرست بودند. این موقع بود که متوجه شدم اثری ویژه خلق کردهام.
نمایش این عکس در چین همچنان ممنوع است. در این باره چه فکر میکنید؟
این باید مایه شرم باشد. راستش من نمیدانم که چرا دولت این کشور نمیگذارد که در باره اتفاقات سال ۱۹۸۹ صحبت شود. در آن روزها هر دو طرف ماجرا اشتباه کردند، چیزی که همه آن را میدانند. این تقریبا مسخره است که این عکس همچنان در چین ممنوع است، آن هم در حالی که همه آن را میشناسند.
در مورد شماری از تراژدیهای بزرگ انسانی کشورهای دخیل بالاخره زمانی به مسئولیت و تقصیر خود اذعان کردهاند و از بابت آن عذر خواستهاند. دولت چین ظاهرا هنوز در این خطها نیست. شاید زمانی به این ضرورت برسد.
این عکس روی زندگی خود شما چه تاثیری داشته؟
عکس مرد ایستاده در برابر تانکها برای من، هم نعمت بوده و هم نکبت. به عنوان عکاس، انسان تمایل دارد عکسهای بعدیاش هم معروف شوند و مورد توجه قرار گیرند و شاخص کارنامهاش تنها یک عکس نباشد. امیدوارم روزی سایر عکسهای من هم ارج و قرب پیدا کنند. با این همه، قطعا قصد ندارم از این که این عکس به ارتقای موقعیت و معروفیت من کمک بزرگی کرده و درهای زیادی را برایم گشوده، شکوه و شکایت کنم.
عکس مرد تانکی زندگی شخصی من را نیز به نحو تعیینکنندهای متاثر کرده است، زیرا باعث آشنایی من و کورینا (همسرم) شد. در بیستمین سالگرد رویدادهای میدان تیانآنمن، من به سفارش بی بی سی به پکن رفتم تا یک مستند تهیه کنم. در حال قدمزدن در بولوار چانگان پکن بودم که دیدم یک زن آلمانی در کنار خیابان نشسته است. من با او گرم صحبت شدم و به دلیل بدی هوا به یک چایخانه رفتیم. بعد از ۵ ساعت هر دوی ما متوجه شدیم که عاشق هم شدهایم. سال بعد به هاوایی رفتیم و آنجا ازدواج کردیم. اگر سال ۱۹۸۹، کسی در گرماگرم آن درگیریهای خونین به من میگفت که تو 20 سال بعد به همین جا برمیگردی و با همسر آیندهات آشنا میشوی، باور نمیکردم.