بیرجند رسا-سخن از واژهای است که اندیشمندان بسیاری در باب آن سخن گفتهاند و بزرگان نیز بر کرامت آن تأکید کردهاند، امروزه نیز امپراطوری رسانهای، غرب را مهد عمل به حقوق بشر میداند، اما بهراستی معنای حقیقی حقوق بشر در فرهنگ لیبرالیستی غرب چیست؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجند رسا به نقل از ایکنا، سخن از واژهای است که اندیشمندان بسیاری در باب آن سخن گفتهاند و بزرگان ادیان الهی نیز بر کرامت آن تأکید کردهاند، امروزه نیز امپراطوری رسانهای، غرب را مهد عمل به حقوق بشر میداند، اما بهراستی معنای حقیقی حقوق بشر در فرهنگ لیبرالیستی غرب چیست؟ در نگاه اول ممکن است بسیاری مغرب زمین را مهد حقوق انسانها و آزادی حقیقی بدانند؛ چرا که رسانهها با ظرافت فراوان در این خصوص تبلیغ میکنند، اما نگاه تیزبین یک پژوهشگر هر سخنی را به راحتی نمیپذیرد.
بهعنوان مثال در رسانههای غربی عنوان میشود که در گذشته تاریخ ظلم مضاعفی درباره زنان صورت گرفته و امروزه زمان آن فرا رسیده که تبعیض جنسیتی از میان برداشته شود و این کلام در کام خیلی از افراد شیرین آمد هر چند از این سخن استفادههای باطلی شد.
تا همین یکی دو قرن پیش بسیاری از زنان در گوشه گوشه این دنیا از ابتداییترین حقوق خود یعنی حق سواد و علمآموزی محروم بودند، حتی در بسیاری از کشورهای اروپایی زنان حق ارث بردن از خویشاوندان خود را نداشتند.
اما کدام مکتب و فرهنگ است که میتواند خلأهای حقوقی قرون گذشته را جبران کند؟ فرهنگی که در صورت مصلحت خانوادگی در زمینه انتخاب شغل به زن اختیار میدهد یا اندیشهای که به بهانه حضور زن در اجتماع، ظریفترین مخلوق الهی را به انجام دادن کارهایی فراتر از توان روح و جسم او وادار میکند؟
رسانههای غربی از واژه حقوق بشر برای نیل به اهداف خود استفاده میکنند
در سایر مسائل مرتبط با حقوق بشر هم همینگونه است و رسانههای غربی هر زمان به بهانهای از واژه حقوق بشر برای نیل به اهداف خود استفاده میکنند، مواقعی مجازات قصاص را غیر انسانی و ضد حقوق بشر خواندند در حالی که اصل مجازات قصاص ضمانت اجرای بزرگترین حق انسان یعنی حق حیات است.
و این در حالی است که در بسیاری از کشورهای مغرب زمین مانند ایالات متحده آمریکا از روشهایی مانند صندلی الکتریکی و دادن سَم برای پایان دادن به حیات یک انسان استفاده میکنند و حتی در باقی کشورها که مجازات اعدام منسوخ شده است از حبسهای طولانیمدت مثلاً 30 سال حبس استفاده میشود.
به نظر میرسد رسانههای غربی و سیاستمداران آن بیش از آنچه دغدعه حقوق بشر داشته باشد، این کلیدواژه را تبدیل به ابزار سیاسی ساختهاند، انگار در نگاه آنان حق زندگی فقط مختص کودکان مو بور و چشم آبی اروپایی است نه کودکان غزه که بجای شادی و لبخند شاهد پرپر شدن نزدیکانشان هستند... آیا این تبعیض در برخورد با مسئله حقوق بشر نیست.
آزادی بیان حق هر انسانی است
آیا این دوگانگی نیست که میگویند آزادی بیان حق هر انسانی است اما هیچکس در رسانههای آنان اجازه نقد رژیم صهیونیستی را که دستش به خون بیگناهان بیشماری آلوده است ندارد. آیا در زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق مردم آمریکا اجازه داشتند از حق آزادی بیان استفاده کنند و بگویند نمیخواهیم مالیاتمان خرج جنگهای خانمانسوز شود؟
اگر غربیها که شعار حقوق بشرشان گوش فلک را کر کرده است در ادعای خود صادق هستند چرا به کشورهایی که زنان در آنجا حق رانندگی ندارند و بدون محارم خود اجازه سفر ولو داخل کشورشان به آنان داده نمیشود انتقاد نمیکنند. آیا این دلیلی بر تناقض در شعار و عمل نیست.
هیچ تناقضی بین حقوق فطری انسانها و احکام خداوند وجود ندارد
بر اساس اعتقاد اسلامی هیچ تناقضی بین حقوق فطری انسانها و احکام خداوند وجود ندارد و تنها آنچه در این بین مطرح است این نکته است که استفاده انسانها از حقوق خویش نباید مانع ضرر به دیگران شود، بهعنوان مثال هر شخصی حق دارد آنگونه که تمایل دارد لباس بپوشد اما استفاده از این حق نباید موجب ضرر و آسیب به مهمترین واحد اجتماعی یعنی خانواده شود.
در اسلام انسان در باب پدر و مادر شدن حق انتخاب دارد اما پس اینکه بارداری صورت گرفت نباید به این بهانه، حق حیات از موجودی که هنوز پا در این دنیا نگذاشته، گرفته شود.
آری واژه و ادعاها را باید با تأمل بررسی کرد و نباید در عصری که شعارها رنگینتر از عمل شده است به راحتی ادعاها را پذیرفت، شایسته است درباره آن بیندیشیم و در نهایت سخن نیکو و احسن را از بین نظرات مختلف بپذیریم.