بیرجندرسا-گاهی برای بسیاری از ما پیش آمده که در دورانی از زندگی خود دچار ضعفهایی میشویم که از آن جمله میتوانیم از وابستگی به چیزهای مختلف (اعم از مادیات مانند پول، خانه، وسایل شخصی، ماشین، شخص مورد علاقه و...) نام ببریم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل ازتبیان, وابستگی ریشه بسیاری از مشکلات ما - اعم از مشکلات رفتاری و ارتباطی- است اما قطع وابستگی گاهی بهترین راهی است که باید برگزینیم. در واقع ما با قطع وابستگی و تعلقاتمان، اسباب رشد و تعالی بیشتر خود را فراهم میآوریم.
قطع وابستگی یعنی اینکه هر فرد مسئول اعمال خویش است و اینکه ما قادر به حل مشکلات دیگران نیستیم و نباید از این بابت نگرانی بهخود راه دهیم زیرا هیچ کمکی به حل مشکل نمیکند.
قطع وابستگی به مفهوم پذیرش واقعیتها و حقایق است و مستلزم ایمان به خداوند و به حقانیت و ناگزیری هر لحظه از زندگی است. قطع کردن وابستگی بدین معنا نیست که ما به مسائل زندگی خود بیاعتنا هستیم بلکه به معنای یادگیری روش صحیح و به دور از افراط در توجه، دوستداشتن و همچنین پایان بخشیدن به هرج و مرجی است که در ذهن و محیط خود به وجود آوردهایم.
وابستگی به دنیا ریشه بدبختی ها
در دین ما آمده است که ریشه همه بدبختی های آدمی همین وابستگی است، وابستگی به دنیا ، این وابستگی به دنیا و مظاهر آن است که ما را دچار غفلت از هدف اصلیمان می کند، اگر ما رهایی و سبکبالی می خواهیم باید دنیا را رها کنیم، باید فاتحه اش را بخوانیم.
گاهی می گوییم فلانی دنیای من است.. ماشینم همه چیز من است، همسرم امید من است، بچه ام نفس من است، این عبارات نشانه وابستگی ما به یک شخص خاص یا شی خاص است.
این بد نیست که ما به خانواده خود عشق بورزیم این دستور خود خداوند است اما نه قبل از عشق به خود خداوند و نه در جایگاهی که خداوند باید برای ما داشته باشد.
اگر ما رهایی و عاقبت به خیری می خواهیم باید تلاش کنیم كه دنیا در نظرمان كوچک شود و آگاهی از کماهمیت بودن دنیا، و اقامه دلیل و برهان برای آن، و آیه و روایت خواندن به تنهایی كافی نیست. برای رسیدن به این مرحله باید به سختی و مستمراً تمرین كنیم و به تعبیری ریاضت بکشیم. در نتیجه چنین تلاشی است كه حقیقت دنیا برای ما جلوهگر میشود و پستی دنیا را درک میكنیم؛ همچنانكه امیرالمومنین صلواتاللهعلیه آن را پستتر از استخوان خوک مردهای در دست شخص جذامی توصیف كرد.
با قطع دلبستگی به دنیا تلی از طلا با تلی از خاکستر برای انسان تفاوتی نخواهد داشت. اما كسی كه چشمش به دنبال مادیات است، هر كاری را انجام میدهد، هر حرفی را میزند، هر امضایی میكند، به هر دغلكاری و فریبی متوسل میشود، تا به خواسته خود برسد.
این دنیا خواهی ریشه همه مشکلات ماست، افسردگی ها، غم های کشنده، حسرت ها، مقایسه ها، تجمل پرستی ها این ها روزگار ما را سیاه کرده است اگر از این ها دل بکنیم، پر پرواز ما باز می شود ...ما رها می شویم و به آسایش می رسیم.
اگر ما این خواست و آرزوی حقیرمان که دنیاست را قربانی کنیم ببریم به درگاه خداوند و بگوییم بیا...نمی خواهمش می شکنمش، سرش را می برم و دور می ریزم این بت های محبوبم را این وابستگی هایم را به درگاه تو قربانی می کنم بپذیر بزرگ خدای بخشنده و بخشایشگر.
این کار غیر ممکنی نیست، سخت هست، جانکاه هست، اما می شود، مگر حضرت اسماعیل برای حضرت ابراهیم(علیهما السلام) عزیز نبود؟ مگر کم دوستش می داشت؟ خداوند امر فرمود این فرزند عزیزتر از جان را بیاور و سرش را ببر، حضرت ابراهیم علیه السلام هم چون و چرا نیاورد، اطاعت کرد و بسم الله فرزند را برد که قربانی کند، برای چه؟
برای این که به من و شما و همه انسان ها بیاموزد ترک وابستگی ها یعنی هم داشتن آنچه دوستش داریم و هم داشتن خداوند اگر ما رضایت خداوند را به دست بیاوریم همه چیز هم برای ما می ماند چون خداوند بخشنده و مهربان است.
و این عید قربان بیاییم و یک قربانی ببریم به درگاه خداوند تا مشکلاتمان حل شود، تا راحت شویم از این همه دغدغه و بحران و چه کنم چه کنم ها ...
همانطور که در دعای عرفه دیروز خواندیم، بگوییم خداوندا، این من و وابستگی هایم آن هم تو و کرمت، خواندیم «خداوندا با تدبیر خودت مرا از چه کنم چه کنم هایم رها کن».
تو قربانی را ببر بقیه اش با خدا، عید شما مبارک و قربانی هایتان مقبول درگاه احدیت. التماس دعا