بیرجندرسا-سرکار خانم میلانی! اگر این تلویزیون دو دهه از مردم عقب بود فضایی را برای شما فراهم میکرد که بهصراحت عملکرد خودش را به چالش بکشید؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل از زن امروز, تهمینه میلانی از آن جنس کارگردانانی است که به همان اندازه که برای ساخت آثارش وقت میگذارد به همان اندازه هم به هنگام اکران آثارش برای شوآف های تبلیغاتی و اظهار نظرات متفاوت و بعضاً عجیبوغریب درباره کارهایش وقت میگذارد. شاید برای همین باشد که شنیدن جملاتی فکر نشده و شاید حتی متناقض باهم در میان صحبتهایش آنقدرها غیرمنطقی نباشد. یکی از تازهترین اظهار نظرات این خانم که بهزعم خویش خود را سردمدار فیلمسازی فمینیستی در ایران میداند(!) در برنامه اخیر "هفت" بیان شد. در کنار همه گلایههای همیشگی و درعینحال بعضاً نامنصفانهای که ایشان درباره سیستم سینمایی حاکم بر کشور که به امثال ایشان امکان بروز همیشگی استعدادهایشان را نداده رواداشت، جملات نغزی را هم بیان کردند که نهفقط وجهه ایشان بهعنوان یک فیلمساز یعنی اهل فرهنگ که حتی وجههای که ایشان بهعنوان فارغالتحصیل معماری دارند را نیز زیر سؤال برد.
اینها در فرهنگ ریشه دارد نه اعتماد
یکی از این جملات این بود که میلانی اعتقاد داشت در کشورهای غربی چون مردم به دولت اعتماد دارند با رضایت خاطر مالیات میدهند و در ایران برخی چون نسبت به دولت بیاعتمادند با ترفندهایی از پرداخت بهموقع مالیات سرباز میزنند. در غیرمنطقی بودن این جمله همین بس که آدمیان جوامع مختلف ترکیبی هستند از سطوح فرهنگی مختلف از بالاترین سطح گرفته تا پایینترین سطح؛ تفاوتی نمیکند شما در شهر نانت در غرب فرانسه زندگی کنید یا در بندرگز واقع در شمال شرقی ایران. مسئله اینجاست که همواره پارهای از شهروندان هستند که به دلایل مختلف و از همه مهمتر، عدم رشد فرهنگی لازم نتوانستهاند از زیروبم بسیاری از قوانینی که برای زندگی عادی آنها تدارک دیدهشده آگاهی یابند. همین است که بهعنوانمثال وقتی بناست مالیات دهند، عظیمترین رنج ممکن را تحمل میکنند. اما پیش خود نمیگویند همین مالیات اثری مهم در توسعه ناوگان حملونقل عمومی شهری داشته است و باعث شده هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ مالی صرفهجویی قابلتوجهی برای امثال آنها پدید آورد.
آیا عدم اعتماد به خودزنی منتهی میشود؟
خانم میلانی این را میگویند که مردم به دلیل بیاعتمادی به دولت مالیات نمیدهند. اما این را نمیگویند چرا همین مردم اینقدر در مصرف انرژی بیمبالاتی به خرج میدهند؟ مگر جز این است که کم شدن ذخایر آبی کشورمان در سالهای اخیر یک دلیلش همین بیمبالاتی هاست. آیا اینجا هم مردم چون به دولتها اعتماد نداشتهاند به اسراف پرداختهاند؟! قطعاً چنین نیست و این امر همریشههای فرهنگی دارد یعنی در سنین پایین به شهروند آموزشهای لازم دراینباره داده نشده و نتیجه اینکه وقتی بزرگسال شده و خودش صاحب کودک، خانوادهای پدید آمده که بهاندازه خود در اتلاف منابع آبی میکوشد!
بهجای مثلثهای عاشقانه از مصرف بیرویه منابع انرژی بگویید
ایکاش امثال خانم میلانی به همان اندازه که جوالدوزهایی بهنظام حکومتی زده و همه مشکلات داشته و نداشته خویش را به دولتها نسبت میدهند سوزنی هم به خودشان میزدند و بهصراحت از همین تریبون "هفت" میگفتند که خودشان برای رفع این مشکلات فرهنگی چقدر از زبان سینما استفاده کردهاند؟! انصافاً مگر سینما در کنار سرگرم سازی به بیان روایتهای تازه از معضلات جوامع نیاز ندارد؟ پس چرا کارگردانان ما بهجای اینکه مرتب درباره خرده مصائب زناشویی، مثلثهای عاشقانه و مراودات جنسیتی فیلم بسازند سری به دل جامعه نزده و مثلاً درباره ضعفهای فرهنگی خاصی که منجر به مصرف بیرویه منابع خدادادی انرژی شدهاند چیزی نمیسازند؟ یا چرا اینهمه از فقر و کمبودهای کشور مینالید. اما فیلمی نمیسازید که اثرات پرداخت خمس بهعنوان یک فریضه اسلامی در کاهش اختلاف طبقاتی جامعه سخن گوید؟
این تلویزیون اگر دو دهه عقبتر بود نمیتوانستید از طریق خودش، آن را بکوبید
تهمینه میلانی در گفتگوی خود با "هفت" طعنههایی را هم به تلویزیون زد که چند دهه از مردم عقبمانده و نتوانسته همپای آنها رشد کند. این جمله ایشان هم نشان از همان نگرشی دارد که فقط تا نوک بینی خود را میبیند. سرکار خانم میلانی! اگر این تلویزیون دو دهه از مردم عقب بود فضایی را برای شما فراهم میکرد که بهصراحت عملکرد خودش را به چالش بکشید؟! آیا در همان دوران اصلاحات که آنقدر به آن میبالید کدام گفتگویتان با رسانههای زنجیرهای همفکرتان که تعدادشان هم کم نبود بهاندازه همین یک گفتگوی اخیر با رسانه ملی بازتاب داشت؟ بازهم ایکاش یک سوزن به خودتان میزدید و در کنار بیان ضعفها از رشد نسبی رسانه ملی در سالهای اخیر هم میگفتید.
چه خوب که رسانه ملی حرفهای امثال میلانی را بی سانسور پخش میکند
رسانه ملی ما بهمانند بسیاری از رسانهها ایرادات خاص خود را هم دارد. اما بههرحال رشد نسبی خود را نیز در همه این مهرومومها داشته است. همینکه تریبونی برای بیان اظهارنظرت صریح سینماگران دریکی از پرمخاطبترین شبکههای رسانه ملی فراهمشده یعنی اینکه مدیران رسانه ملی هم بهاندازه خود میخواهند فضای دیالوگ را در این رسانه جابیاندازند. البته که این دیالوگها بعضاً در خدمت ارزشهایی که برای آن انقلاب شد هم هست. بخصوص وقتی تناقضگویی چهرههایی را نشان میدهد که هر چه دارند از جمهوری اسلامی است. اما هرازگاه میکوشند با ژستهای شبه روشنفکرانهشان خود را اپوزیسیون نظام نشان دهند تا احیاناً گرین کارت ورودشان به ینگهدنیا باطل نشود!!!