پورمحمدی سرافرازانه بازگشت اما این بار یک پله بالاتر نشست
سیاستها و انتصابهای جدید از رئیس جدید
در جلسه تکریم و معارفه ریاست سازمان صداوسیما، دکتر سرافراز در تشریح برخی سیاستهای خود بر کوچکسازی و چابکسازی سازمان تأکید کرد و آن را «رسانه اسلامی با رسالت جهانی» تعریف کرد. وی که معتقد است «مولفههای قدرت در دنیا تغییر کرده و امروز بمب هستهای و تکنولوژی برتر ابزار ابرقدرتها برای تسلط بر دنیا نیست بلکه قدرت ارتباطات و پردازش اطلاعات حرف اول را میزند» به لزوم کارآمدسازی نیروی انسانی سازمان برای تجمیع فکر نخبگان و یافتن راههایی جهت جلوگیری از تسخیر افکار عمومی توسط شبکههای خارجی اشاره کرد. اصلاح روش و گردش کارها، برون سپاری تولیدات، تعاملی شدن رسانه و اصلاح جدول پخش از دیگر سیاستهای مطروحه در این جلسه بود. وی فهم تحولات منطقه و جهان را یعنی اینکه «بیداری علیه استبداد داخلی تبدیل به بیداری علیه استعمار جهانی میشود»، لازمه جایگیری مناسب رسانه ملی در تحولات آینده دانست.
دکتر سرافراز رایزنیهای خود را برای تدوین سیاستهای جدید و انتصاب معاونانش پیش از اعلام رسمی حکم رهبر انقلاب آغاز کرد با این حال هنوز انتصابات دکتر سرافراز به پایان نرسیده است و گمانهزنیهای متعددی درباره مناصبِ باقی مانده صورت گرفته که در اینجا نمیخواهیم آن را تکرار کنیم. با این حال
آنچه در این مدت اندک، قطعی شده است، به شرح زیر است:
- محمدمهدی طائب در سمت رئیس دفتر: اولین تغییر در صداوسیما طبعاً به رئیس دفتر سرافراز برمیگشت. محمدمهدی طائب که از همکاران دکتر سرافراز در پرس تی وی بوده است، محرم اسرار رئیس جدید شد.
- پورمحمدی در سمت معاون سیما: شاید مهمترین انتصاب سرافراز تا کنون به معاونت سیما بر میگردد. پورمحمدی که زمانی رئیس شبکه سه بود و به دلیل برخی اختلافات با دارابی معاون پیشین سیما که در قضیه توقف پخش مجموعه تلویزیونی «سرزمین کهن» علنی شد، شبکه سه را ترک کرد، اکنون بر کرسی دارابی مینشیند. بازگشت وی با استقبال برنامهسازان روبرو شده است و 520 نفر از آنان با انتشار نامهای خطاب به سرافراز اعلام کردند «بدون تردید انتخاب شایسته، سزاوارانه و هوشمندانه جناب آقای دکتر «علی اصغر پورمحمدی» به معاونت سیمای جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که امروز، آنچه که مورد نظر و قصد جنابعالی است، استفاده از تعهد، تخصص و تجربه است».
سرافراز در حکم علی اصغر پورمحمدی برخی از سیاستهای لازم را به وی پیشنهاد کرده است:
- ساماندهی و بازتعریف ماموریت شبکهها و کانالهای سیما
- اصلاح و نوسازی ساختار داخلی شبکهها متناسب با ماموریت و هویت شبکهها در راستای چابکسازی برون سپاری تولیدات
- ارتقا و تعمیق محتوایی برنامهها بر پایه دین، اخلاق و نیز سبک زندگی اسلامی – ایرانی و ایجاد نشاط و امید در جامعه
- افزایش کیفیت برنامههای تولیدی با توجه به گونهها و ساختارهای موفق، جذاب و نوین و تولید آثار کوتاه نمایشی با هدف آموزش و ارتقا سطح فرهنگی جامعه
- ایجاد بانک اطلاعات جامع سیما (شامل اطلاعات مربوط به طرحها، فیلمنامهها، برنامهها، کارشناسان، عوامل تولید و نیز جداول پخش)
- ارتقاء کیفی تولیدات نمایشی (با توجه به جذابیت داستانی و هنری و نیز اثر گذاری پیام)
- توجه به ظرفیتها و استعدادهای جوانان مومن، انقلابی و آگاه
- هماهنگسازی نرخنامه فعالیتهای تولیدی و هنری در مراکز و شبکههای مختلف سیما
پدر پورمحمدی از روحانیان بنام رفسنجان و وکیل امام خمینی (ره) در این شهر بود. معاون جدید سیما که برادر شهید نیز هست، دارای مدرک کارشناسی مهندسی صنایع و کارشناسی ارشد و دکترای جامعه شناسی است. وی که کار خود را از ادارات صداوسیما در کرمان آغاز کرده، علاوه بر مدیریت شبکه سه سیما، مسؤولیت شبکه تهران، شورای سیاستگذاری ورزش صداوسیما، مسؤول سنجش افکار عمومی صداوسیما و ... را نیز برعهده داشته است.
پورمحمدی پنجم آذر در دیدار مدیران شبکه یک گفت:«باید ساخت سریال، تله فیلم و برنامههای کم محتوا و کم مخاطب متوقف و در صورت نیاز، پخش برنامههای پرمخاطب و جذاب تکرار شود.» و همچنین نهم آذر در جمع مدیران شبکه سه سیما از ادغام شبکه تماشا و نمایش، پخش شبکه نسیم در سراسر کشور، جایگزینی شبکه افق بجای جام جم در گیرندههای دیجیتال، حذف برنامههای پرهزینه و کمبیننده، تولید آثار کیفی و اثرگذار جهت بازگشت شبکههای تلویزیونی به روزهای پربیننده گذشته سخن گفت.
- دکتر علی دارابی در سمت مشاور رئیس سازمان: دکتر دارابی که پیشتر معاون سیما بود، اکنون نظر به سوابق و تجربیاتش در سازمان، مشاور دکتر سرافراز شد.
دو معاونت ادغام شده و به مهدی مجتهد سپرده شده است. وی مسؤولیت سختی در کوچک سازی ساختارها و صرفه جویی در هزینه ها دارد
- مهدی مجتهد در سمت معاون برنامه ریزی و امور مالی: سرافراز دو معاونت اداری و مالی، و برنامه ریزی و نظارت را در هم ادغام نمود و معاونت جدیدی با عنوان برنامه ریزی و امور مالی ایجاد کرده است. دو معاونت یادشده را دکتر خجسته و آقای حسن تقدس نژاد برعهده داشتند و اکنون مهدی مجتهد که پیشتر مدیر شبکه سحر بوده است، باید مسؤولیت هر دو را برعهده بگیرد. این سِمت با توجه به تأکید چندینباره سرافراز برای کوچکسازی، چابکسازی و اصلاح مخارج سازمان یکی از کلیدیترین معاونتهای سازمان را در دوره ریاست سرافراز به خود اختصاص خواهد داد. سرافراز 6 سیاست اصلی مجتهد در این دوره را ذکر کرده است:
- رعایت اصل صرفه جویی در کنار کمک به حوزههای مختلف برای دستیابی به اهداف سازمانی.
- رعایت قوانین و مقررات مالی و نظارت دقیق بر هزینهها.
- ساماندهی درآمدهای تبلیغاتی و منطقی کردن زمان پخش آنها در کنار حفظ کرامت و شان سازمان.
- شناسایی و برآورد دقیق منابع مالی سازمان و توزیع مناسب و عادلانه بر اساس وظایف هر حوزه با اولویت پرداخت به تولید.
- حفظ و حراست از اموال و داراییهای سازمان.
- برنامهریزی دقیق برای تحقق مولفههای چهارگانه دین، اخلاق، امید و آگاهی و ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی در تعهدات تولید حوزههای پیام.
- محمد اخگری در سمت معاون برون مرزی: همزمان با اولین جلسه شورای معاونین صداوسیما به ریاست سرافراز در 19 آبان، دو انتصاب جدید صورت گرفت که یکی از آنها به معاونتی مربوط بود که پیشتر خودِ سرافراز مسؤولیت آن را بر عهده داشت. وی محمد اخگری را که پیشتر مدیرکل رادیوهای منطقه اروپا و آمریکا، مدیر رادیو آلمانی، مدیر آموزش برون مرزی و مدیر بخش رادیوی گروه تولید بوده است را به سِمت معاون برون مرزی منصوب کرد. وی که هیأت علمی دانشکده تولید دانشگاه صدا و سیما است مدارک تحصیلی خود را در ادبیات آلمانی، زبان و ادبیات فارسی و عرفان اسلامی گرفته است. جدا از شبکههای متعدد رادویویی به زبانهای مختلف، شبکههای تلویزیونی العالم، آی فیلم، پرس تی وی، هیسپان تیوی و ... نیز ذیل این معاونت قرار دارند. اخگری با توجه به اشراف کامل سرافراز بر معاونتش، احتمالاً هم سختترین و هم راحتترین معاونت صداوسیما را در دوره 5 ساله پیش رو در اختیار خواهد داشت.
- مهدی اخوان بهابادی در سمت قائم مقام رئیس در امور فناوری و رسانههای نوین: سرافراز در حکمی اختیارات خود در امر سیاستگذاری، هدایت و راهبری معاونتهای «توسعه و فناوری رسانه» و «رسانههای مجازی» را به بهابادی تفویض کرده و از وی خواسته بر «تمرکز در سیاستگذاری، چابکسازی، کاهش تصدیگری، گذار از SD به HD، تکمیل زنجیره سیگنالرسانی پایدار و ایمن کشور، تکمیل فرایند دیجیتالسازی، پوشش حداکثری شبکههای رادیو تلویزیونی، ارتقای کیفیت صدا و تصویر، ایجاد زیرساختهای سخت و نرمافزاری مورد نیاز رسانههای نوین و ایجاد بستری به روز و کار آمد به منظور رساندن پیام رسانه ملی» بپردازد. مقرر شده بهابادی «نهاد تنظیم مقررات جامع ارائه خدمات صوت و تصویر فراگیر در رسانههای نوین» را تأسیس کند تا وظایف غیرحاکمیتی صداوسیما در حوزه کاری خود را برون سپاری نماید و شورایی نیز با عنوان «شورای عالی رسانههای نوین» برای تمرکز تصمیم گیران در حوزه یادشده ایجاد کند. بهابادی که مهندسی برق دارد و دکترای خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده، در دولت دهم دبیر شورای عالی فضای مجازی کشور بوده است.
- شاکر طاهری در سمت ذیحساب سازمان: سرافراز یکی دیگر از همکاران خود در معاونت برون مرزی را نیز با خود ارتقا بخشیده است. شاکر طاهری که پیش از این مدیر کل اداری مالی معاونت برون مرزی بود، اکنون بر صندلی ذیحساب سازمان تکیه زده است.
- امین صدیقی در سمت مشاور فرهنگی: صدیقی که پیشتر در شبکه آی فیلم و روزنامه کیهان فعالیت داشته است، اکنون مشاور فرهنگی سرافراز شده تا «مأموریتهای محوله» از جانب رئیس سازمان را انجام دهد.
- حجت الاسلام موسوی مقدم در سمت معاونت امور مجلس و استان ها: پیشتر این دو سمت از یکدیگر جدا بود ولی دکتر سرافراز با تأکید بر کوچکسازی و چابکسازی صداوسیما، اداره کل امور مجلس را در معاونت استانها ادغام کرده و حجت الاسلام موسوی مقدم را به این سمت منصوب کرد. پیشتر دکتر طهماسبی مسؤولیت معاونت استانها را بر عهده داشت. سرافراز در حکم موسوی مقدم برخی از سیاستهای لازم را به وی پیشنهاد کرده است:
- اصلاح ساختار در جهت چابک سازي و برون سپاري وظايف غير ذاتي و بهره وري .
- افزايش کيفي ضريب نفوذ رسانه ملي و جذب مخاطبان جديد در جهت اعتلاي فرهنگ و تقويت سبک زندگي اسلامي - ايراني .
- ايجاد انگيزه ملي در جهت افزايش اقتدار ، وحدت و امنيت ملي .
- ايجاد اميد و نشاط در جامعه با هدف پيشرفت علمي - فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي و اقتصادي کشور .
- تعاملي شدن رسانه هاي استانی.
لازم به ذکر است که سرافراز تا کنون رئیس بسیاری از مراکز استانی را نیز تغییر داده است و موسوی مقدم نیز نهاوندی، صفری، کمالی، رحیمی و قربانی جم را که همگی از مدیران مراکز استانی هستند، به عنوان دبیران مناطق پنجگانه مراکز استانی صداوسیما تعیین کرد.
- سرتیپ دو پاسدار محمد باقر زهرایی در سمت ریاست حراست سازمان: سرافراز با تقدیر از زحمات فاطمی در این سمت، سردار زهرایی را به ریاست حراست سازمان برگزید و در حکم وی بر تعامل مناسب با کارکنان، مدیران، هنرمندان، کارشناسان و مدعوین در عین رصد هوشمندانه جریان های انحرافی و ضدانقلابی تأکید کرد.
شاید تجربیات سرافراز در معاونت برون مرزی موجب شد وی صداوسیما را دارای رسالتی جهانی بداند
شرایط سرافرازیِ صداوسیما در سال های آتی
در این بخش قصد داریم با توجه به وضعیت فعلی صداوسیما به مهمترین سیاستهای پیشنهادی به رئیس جدید برای بهبود جایگاه صداوسیما در جامعه بپردازیم.
لازم به ذکر است طلیعه بسیاری از آنچه در زیر آمده است، هم اکنون در صداوسیما شروع شده است ولی پیگیری و تقویت آنها منوط به سیاستهای رئیس جدید است.
- رسانه ملی، ملی است، نه خصوصی و نه حتی دولتی: صدا و سیما پیش از هر چیز باید از دستهبندی مردم به خودی و غیرخودی خودداری کند. شاید معدود افرادی در میان مردم، دلشان برای این مملکت نسوزد، اما مخاطبان صداوسیما یک نفر و دو نفر نیستند. دهها میلیون کودک و پیر و جوانی هستند که افکار مختلف و آرای گوناگونی در همه موضوعات دارند. صداوسیما باید پیش از هر چیز، خود را از این جمعیت میلیونی بداند و همیشه در برنامهریزیها و سیاستگذاریهایش این را مد نظر داشته باشد که صداوسیما، یک رسانه «ملی» است یعنی از آنِ همه ملت. تلاش و اصرار برای تغییر برخی دیدگاهها یا مبارزه دائم با برخی گروههای فکری که کار رسانه های خصوصی است، از ارج و قرب صداوسیما در میان مردم میکاهد. همچنین «صدای دولت» شدن موجب فاصله گیری مردم از صداوسیما میشود.
صداو سیما دانشگاه است. طبیعی است در یک دانشگاه ایده آل، اندیشمندان و دانشمندان مردمی با آرای مختلفی حضور دارند و افکار خود را در موضوعات تخصصی خود با همه دانشجویان در میان میگذارند.
بله! طبیعتاً رسانه ملی تحلیل کارشناسان خود را نیز از هر موضوعی با مردم در میان میگذارد اما این نباید موجب شود همه برنامههای صداوسیما همان تحلیل را منعکس کنند. اساساً دلیلی ندارد صداوسیما مجبور به موضع گیری در مورد همه موضوعات باشد. بسیاری از برنامهها، همانگونه که در برنامه مناظره جمعه میبینیم، میتواند صرفاً بیان همزمانِ نظرهای متفاوتِ مردم و یا متخصصان باشد. مثلاً وقتی یک دکترای اقتصاد از لزوم کاهش تعرفه بر واردات خودروهای معمولی سخن میگوید، در صورتی که صداوسیما امکان بیان نظر متضادِ آن را فراهم کرده باشد، هیچ کس نمیتواند صداوسیما را متهم به حمایت از واردات خودرو بکند! چون در اینجا صداوسیما محمل ابراز نظر نخبگان بوده است و دلیلی ندارد مثل یک خبرگزاری یا هفته نامه، سیاست خاصی در قبال واردات را ترویج یا تشویق کند. حتی هیچ اشکالی ندارد یک متخصص یا فردی از میان مردم در شبکه فلان سخنی درباره مذاکرات ژنو بگوید و فردی دیگر در شبکه دیگری دقیقاً مخالف آن اظهار نظر کند.
این خاصیت یک رسانه ملی است و نشاندهنده بینظمی نیست. صداو سیما خصوصی نیست. همه ملت در آن سهم دارند و میتوانند در چارچوب خط قرمزها که همان قانون اساسی است، اظهار نظر کنند. البته ما منکر سازمان دادن به ارائه نظرات مردم و نخبگان و جلوگیری از هرج و مرج فکری نیستیم.
- تحلیل و تفسیر، بعد از خبر به جای خبر آمیخته با تفسیر: یکی از مهمترین ضرورتهای آینده، اصلاح برنامههای خبری است. حقیقت این است که بسیاری از مخاطبان صداوسیما صرفاً اخبار آن را پیگیری میکنند تا در جریان وقایع روز به ویژه اظهارات مسؤولان کشور قرار بگیرند. ضمن اینکه سیاستگذاری صداوسیما در پخش اخبار، نشاندهنده موضع کلی آن در نسبت با تحولات و جریانات فکری و سیاسی است. بنابر این توجه به نوع پخش اخبار باید یکی از اولویتهای رئیس جدید باشد.
نکته اینجا است که پخش حرفهای اخبار (که قطعاً منظور از این عبارت، رسانههای معروف بیگانه مانند بیبیسی نیست زیرا آنها این ویژگی را رعایت نمیکنند) مستلزم تمییز میان خبر و تحلیل آن است.
این بدان معنا است که هر رسانهای میتواند با بهرهگیری از کارشناسان مطلوب خود به تحلیل اخبار بپردازد و این اصلاً چیز عجیبی نیست. اما در هر حال باید ابتدا خود خبر، بدون آمیختگی با هیچگونه تحلیلی بیان شود. این همان ضرورت آینده است.
این هم حق مخاطب است که خبر را بدون تحلیل بشنود تا بتواند در مورد تحلیل صداوسیما نظر مستقل خود (موافق یا مخالف) داشته باشد، هم احترام به مخاطب است بدین معنا که «تو خود میفهمی که چه اقدامی زشت و چه اقدامی زیباست. گر چه من نیز به عنوان صداوسیما تحلیل خود را خواهم گفت»، هم موجب ایجاد اعتماد به رسانه ملی میشود زیرا مخاطبان احساس میکنند میتوانند اصل خبر را از صداوسیما بشنوند.
سادهترین و اولین اقدام برای رسیدن به این منظور، این است که متن خبر سیاسی و اجتماعی باید از الفاظی که احساس گوینده نسبت به خبر را نشان میدهد خالی شود (مانند متوهم، زورگو، پلید، زشت...). وقتی زمان تحلیل فرارسید، تحلیلگر میتواند هر آنچه در فکر و دل دارد بگوید. از هر کس میخواهد ستایش کند و به هر کس میخواهد شدیدترین انتقادات را وارد کند. بنابر این ضرورت ندارد در زمان پخش اصل خبر نیز این الفاظ تکرار شود.
- بحث پیرامون مهمترین دغدغههای مردم با رعایت اصل چندصدایی: چندصدایی یکی از شعارهای ضرغامی از ابتدای ریاستش بود. صداو سیما بدون شک باید توجه مردم را گاهگاهی به دغدغههای مهمی که در جامعه مورد غفلت واقع شده است، جلب کند. اما علاوه بر آن باید به دغدغههای مردم نیز که گاهی اوج میگیرند به موقع واکنش نشان دهد یعنی هم بیاموزاند و هم گاهی خود بیاموزد. این واکنش نه صرفاً رد یا تأیید، بلکه باید مناظره میان نمایندگان گروههای مختلف و همچنین اقشار مختلف مردم باشد.
برای مثال پس از نامه حجتالاسلام محسنی اژهای پیرامون لزوم نظارت بیشتر بر شبکههای اجتماعی مانند وایبر، واتساپ و مانند آن، نگرانی زیادی در میان کاربران این شبکهها ایجاد شد و مباحث مختلفی را پیرامون چگونگی نظارت بر آن و لزوم آن برانگیخت اما عمده کاری که صداوسیما انجام داد این بود که بارها گزارشهایی پیرامون مضرات استفاده از این شبکهها پخش کرد! این رویکرد یکسویه شایسته رسانهای ملی با اینهمه نخبه و فعال باتجربه نیست. این شبکهها هماکنون در کشور توسط همه نیروها از جمله نیروهای انقلابی مورد استفاده قرار میگیرد و حتی اگر از دیدگاه هر گفتمانی در جامعه به آن بنگریم، نمیتوان تقویت آن را یک کنش اجتماعی و سیاسی نامطلوب ارزیابی کرد. این امر منافاتی با نظارت بر شبکه های اجتماعی ندارد.
رسالت جهانی صداوسیما نیازمند فهم جهان کنونی است؛ جهانی که نمی توان در آن از رقابت فرار کرد و این گونه نیست که اگر صداوسیما به مسأله ای نپردازد، مردم از آن مطلع نشوند
- حرکت از انحصار دوقطبیزا به درک فضای رقابتی: تفاوت رسانه ملی با رسانههای خارجی باید در شکستن انحصار به نفع رقابت باشد، آنچه در سند افق رسانه آمده بود. امروز دیگر رسانه ملی تنها نیست و صداسیما مجبور به رقابت با رسانههای مکتوب، شبکههای اجتماعی و ماهوارهای است که سعی میکنند خود را نماینده دغدغه مردم معرفی کنند. حذف یک موضوع یا تحریم یک شخصیت، کاری را دست نمیکند. امروز مردم هم مشکل پسندتر شدهاند و هم منابع خبری گستردهتری دارند. اینگونه نیست که مردم از آنچه صداوسیما نمیگوید، مطلع نشوند.
یکی از لوازم این امر، تبلیغ یکسان است برای نخبگانی که مسؤولیتی در حکومت دارند و نخبگانی که مسؤولیت ندارند. لزومی ندارد تنها کسانی در صداوسیما برجسته شوند که موضعگیری صریح در حمایت از نظام جمهوری اسلامی داشتهاند. عدهای از نخبگان علمی، فرهنگی و اقتصادی هستند که اشخاص سیاسی محسوب نمیشوند بنابر این در تخصص خود نمیبینند که دائماً در همه شرایط موضعگیری کنند.
آنتن ندادن به خیل عظیم اساتید برجسته دانشگاه و هنرمندان درجه یک کشور و در عوضِ آن، مصاحبه تکراری با چند کارشناس محدود که هیچ جایگاهی در جامعه علمی کشور نداشته و بیشتر از کارشناس به کارمند دائمی صداوسیما شبیه هستند، فقط موجب ایجاد فاصله میان مردم و صداوسیما می شود، گر چه شاید عدهای از مردم را که اطلاع کمی از حضور فرهیختگان در حوزههای مختلف دارند و کارگردانهای درجه سه را هنرمند درجه یک می پندارند، راضی نگه دارد.
- حل مشکل گروکشی بودجه توسط دولت: یکی از مشکلات اصلی در حوزه نقد عملکرد مسؤولین، گروکشی بودجه صداوسیما توسط دولت وقت است که طبیعتاً صداوسیما را مجبور به امتیازدهی به دولت میکند. این اصلاً وضعیت خوبی نیست و هر چه زودتر باید راه حلی برای آن یافت. متأسفانه وقتی چنین کاری توسط دولت صورت میگیرد، طبیعی است که مجلس نیز صداوسیما را تهدید به تحقیق و تفحص میکند و شاید فردا قوه قضائیه نیز از وجود پرونده مسؤولان صداوسیما در این قوه سخن بگوید! این موجب تبدیل شدن صداوسیما به نوعی شرکت سهامی است!
مهندس ضرغامی در جلسه تکریم خود به مسأله بودجه صداوسیما اشاره کرد و گفت:«کف اعتبارات صدا و سیما برای فعالیتهای عادی سازمان صرف میشود.
کمیته مجلس 3 هزار و 200 میلیارد تومان بودجه را برای سازمان مشخص کرد و شورای نظارت هم این بودجه را تایید کرد اما فقط یک هزار و 800 میلیارد تومان بودجه به سازمان داده میشود.» روابط عمومی سازمان نیز چند روز پیش از رشد 6% بودجه صداوسیما در لایحه بودجه 1394 سخن گفت و از اینکه دولت هیچ جلسهای برای تنظیم بودجه با مسؤولان سازمان برگزار نکرده است و همچنین علی رغم نارضایتی مردم، سازمان را موظف به افزایش درآمد از پیام های بازرگانی از 890 میلیارد تومان به 1200 میلیارد تومان کرده است، گله کرد.
رسانه ملی به ویژه با پخش دو برنامه پایش در شنبه شب و مناظره در عصر جمعه وارد گود جدیدی شد و آن دعوت از کارشناسان به صورت مستمر برای نقد عملکرد ارگانها و ارائه پیشنهادهای کاربردی بود. اما به نظر میرسد تا زمانی که این کارشناسان بخواهند دیدگاه شخصی خود را مطرح کنند اثرگذاری این برنامهها چندان نخواهد بود. نمونه آن را در اعلام نارضایتی حدود 90٪ مردم از عملکرد اپراتورهای تلفن همراه در یکی از برنامههای اخیر بود.
راه حلی که برای افزایش اثرگذاری انتقاد از دولت به نظر میرسد، روبروساختن مردم (به ویژه تحصیل کردگان) و مسؤولان با یکدیگر است که الآن به صورت ضعیف از طریق پیامکهای مردمی یا مصاحبه با مردم در خیابان انجام میشود، روشی که اگر چه اجازه میدهد مردم به بیان انتقادات خود بپردازند اما اجازه نمی دهد بعد از شنیدن پاسخ مسؤول محترم، نقدی بر پاسخ وی وارد کنند و این گونه نشان میدهد که حتماً قانع شدهاند!
- افزایش برنامههای گفتگو با مردم به جای گفتگو با مسؤولان و نخبگان: بسیاری از برنامه های صداوسیما گفتگو با مسؤولین یا نخبگان است. افزایش برنامه هایی که به مردم عادی اجازه دهد حرف ها و زندگی خود را با مردم در میان بگذارند، اثر بسیار مطلوبی دارد و موجب می شود مردم به صداوسیما به مثابه خانه خود بنگرند. اهمیت برنامه ماهعسل از همین زاویه قابل فهم است. بحث در اینجا ناظر به دغدغههای مردم نیست. همین که همه بتوانند در صداوسیما با مردم خود سخن بگویند و زندگی خود را برای هموطنانشان توصیف کنند، کافی است. صداوسیما تا کنون انگیزه بالای خود را برای ساخت مستند از زندگی مردم عادی و گفتگو با آنان نشان داده است اما کافی نیست.
- کوچک سازی سازمان برای افزایش چابکی و کیفیت آن: یکی از انتقادات گسترده به صداوسیما، گسترش بیش از حد آن و تبدیل آن به بنگاه اشتغالزایی است. یکی از عوامل این امر، سیاستهای نادرست در معاونت اداری و مالی سازمان بوده است. خوشبختانه از نخستین سیاستهایی که مورد تأکید دکتر سرافراز قرار گرفته است، همین چابک سازی صداوسیما است که به نظر میرسد مخالفتهای زیادی را از درون سازمان برانگیزد. قطعاً صداوسیما نیاز به کارمند دارد اما در جای مناسب خود. اینکه سرقفلی تولید برخی برنامهها دست شخص خاصی باشد یا افرادی با وجود دلزدگی مردم همچنان به اجرا و تولید بپردازند، ظلم به بیت المال و وقت مردم است.
- راه اندازی شبکههای خصوصی و توجه به نظرسنجیها: حجت الاسلام زائری در گفتگو با مشرق چند پیشنهاد مناسب مطرح کردند که ما در اینجا دو پیشنهاد ایشان را باز میگوییم. وی اظهار داشت: «بنده معتقدم که دیر یا زود ما تلویزیون خصوصی خواهیم داشت و باید خود را برای آن آماده کنیم. طبیعتاً هر چه زودتر این اتفاق رخ دهد و نهادهایی مثل حوزه هنری که برای این موضوع آماده شده بودند یا نهادهایی مثل شهرداری تهران که قبلاً به این موضوع فکر کرده بودند، گزینههایی هستند که همین الان آماده هستند و میتوانند فعال شوند، حتی به نظر بنده بخش خصوصی غیرمرتبط با حاکمیت هم اگر با چهارچوب شفاف و روشن و با نظارت دقیق کار را به عهده بگیرند، بنده یقین دارم آسیبی که به فرهنگ عمومی و شرایط عمومی کشور وارد خواهد آمد، به هیچ وجه کمتر از آسیب فعلی نیست.»
جمله آخر بسیار تأمل برانگیز است و نشان میدهد با عدم صدور مجوز برای شبکههای خصوصی دردی از کشور دوا نشده است. علاوه بر اینکه با وضعیت فعلی حق گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی نیز ادا نشده است. بسیاری از این گروهها که در چهارچوب قانون اساسی نیز فعالیت میکنند نه میتوانند از طریق صداوسیما صدای خود را به گوش مردم برسانند و نه اجازه دارند شبکه خصوصی بزنند. پس سهم آنها از این فناوری ارتباطی در کشور چیست؟ آیا بهتر نیست با اعطای مجوز شبکه خصوصی، صداوسیما پای شبکههای فعلی خود را از رقابتهای گروهی بیرون بکشد و هم خود و هم این گروهها را راحت کند؟ لازم به ذکر است اینجا بحث طرفداری هیچ کدام از این گروهها نیست و این توصیهها صرفاً برای حل معضلات موجود ارائه میشود.
پیشنهاد دیگر حجت الاسلام زائری، رعایت یک اصل حرفهای در کار رسانهای است و آن اینکه مدیران شبکههای مختلف صداوسیما، نظر مردم را بر نظر خود ترجیح ندهند:«
متأسفانه چیزی که بنده از نزدیک پس از سالها ارتباط مستقیم با بخشهای مختلف صدا و سیما شاهد بودم این است که در جایی نظرسنجیها دقیقاً نشان میدهد که این برنامه بیننده ندارد، برنامه پخش میشود و هیچ اتفاقی هم نمیافتد. از آن طرف، نظر سنجیها نشان میدهد که یک کارشناس، یک رویکرد، یک موضوع و یک زمان خاص بسیار موفق بوده، اما به دلیل اینکه یک مدیری نظرش این نبوده همه چیز را میتواند بهم بریزد و کل برنامه را تعطیل کند.»
رسانه «ملی» برای همه این مردم است در چارچوب قانون اساسی، نه برای هیچ شخص، ارگان، جناح یا گروه خاصی
جمع بندی
ما میدانیم که نباید دور گود بنشینیم و دائماً فریاد بزنیم «لِنگش کن!» زیرا مشکلات زیادی در عمل وجود دارد که امکان تحقق کامل سیاستهای درست را مشکل میسازد. ضمن اینکه سخت است صداوسیما بتواند همه را راضی کند و این یک مشکل ساختاری در این رسانه عظیم است که باید دستکم به چهار گروه پاسخگو باشد: رهبر معظم انقلاب که رئیس صداوسیما را برمیگزینند، شورای نظارت بر صداوسیما که متشکل از سه قوه است، مخاطبان صداوسیما که عموم مردم با مطالبات متنوع اند و کلی کارشناس و کارنشناس هم در خبرگزاریها و مطبوعات حضور دارند و مطالبات مختلفی از صداوسیما مطرح میکنند. با این حال به نظر میرسد که میتوان از باب دلسوزی چند جملهای با مدیران جدید صداوسیما سخن گفت.
صداوسیما باید نقش خود را به عنوان رسانه واقعاً ملی بازتعریف کند.
صداوسیما ارگان دولت نیست بنابر این باید بیش از اینکه آقای «الف» یا «ب» به عنوان مسؤول و مدیر در فلان قوه و اداره از دست آن ناراحت شود، از این بترسد که اعتماد مردم از آن گرفته شود و دلخوری میان رسانه و مردم رخ دهد. لازمه «واقعاً ملی» بودن این است که همه مردم از جناحها و گرایشهای مختلفِ درون نظام، بتوانند صدای خود را از رسانه ملی بشنوند. یعنی صداوسیما نباید فراتر از قانون اساسی نسبت به برخی نخبگان کشور در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی و ... بی اعتنا باشد و در عوض، چند نفر خاص را برجسته کند. ضمن اینکه این سیاست پیامدهای منفی دارد. از آنجا که این سیاست نمیتواند اعتبار آن نخبگان مطرود را کم کند، قطعاً موجب ایجاد شکاف میان مردم می شود.
به بیان دیگر، مدیران صداوسیما و کارکنان آن شاید با یک جناح یا یک فرد که در محدوده قانون اساسی به فعالیت میپردازد مخالف باشند، اما لازمه مدیریت حرفهای یک رسانه ملی با بودجه بیتالمال، اجازه دادن به همه برای فعالیت، برنامهسازی و سخنوری است. مجید آخوندی تجربیات مهمی را در سالهای گذشته کسب کرده است اما بهبود نگاه مردم به صدا و سیما که نیازمند اجرای پیشنهادات این گزارش است، دست کم تغییر رویکردهای معاون سیاسی را میطلبد.
نکته دیگر در مورد «هوو» های صداوسیما در فضای کشور است. رقابت با رسانههای بیگانه و شبکههای اجتماعی همواره صداوسیما را وسوسه کرده است اما مدیران جدید، بهتر است توجه داشته باشند که مهمترین عامل در موفقیت رسانه ملی در این رقابت، کسب اعتماد حداکثری مردم است. بنابر این نباید به وسوسه رقابت، اصول حرفهای رسانه مخدوش شود و فی المثل قلب واقعیت صورت گیرد. یکی از راه کارهای مهم در این زمینه، اعطای مجوز به رسانههای خصوصی است که با رعایت برخی مقررات بتوانند به رقابت با یکدیگر نیز بپردازند. این وضعیت هم موجب رویکرد مردم به رسانههای داخلی به جای بیگانه میشود و هم بخشی از بار صداوسیما را به ویژه در رقابت جناحهای سیاسی و فکری کشور کم میکند.
متأسفانه یا خوشبختانه، این اصلاحات نیازمند توافق ارگانها به ویژه قوای سه گانه است بنابر این به این راحتی قابل انجام نیست و خیلی زمان میبرد و در نهایت همین میشود که صداوسیما در اغلب موارد، یک قدم از مردم عقبتر است. با این حال، ما امیدواریم مدیر جدید صداوسیما بتواند با کسب اعتماد مردم، فارغ از ملاحظات کاذب، به اصلاح ساختارها و رویکردهای صداوسیما همزمان با تقویت و ادامه بنیانهای صحیح دوره قبل، اقدام کند.