کدخبر: ۳۸۱٤٤
۰٦ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۲٤
چاپ

رحیمی از حلقه هاشمی تا حلقه انحرافی؛

تراکتورهایی که رحیمی برای "زنده‌باد هاشمی " به‌صف کرد / چه کسی با وجود تخلفات به رحیمی قدر و منزلت داد؟

تراکتورهایی که رحیمی برای "زنده‌باد هاشمی " به‌صف کرد / چه کسی با وجود تخلفات به رحیمی قدر و منزلت داد؟

بیرجندرسا-اصولگرایان از بدو امر، نسبت به تخلفات رحیمی هشدار داده بودند اما مداومت احمدی‌نژاد سبب شد تا رحیمی مدارج ترقی را یکی پس از دیگری در دولت دهم طی کند و به سمت معاون اولی این دولت درآید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل ازمشرق, - پرونده محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت پیشین به ایستگاه پایانی خود رسید. رحیمی از سوی شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به 15 سال حبس و دو میلیارد و 850 میلیون تومان رد مال و یک میلیارد تومان جزای نقدی محکوم‌شده بود که شعبه 11 دیوان عالی کشور به‌عنوان مرجع تجدیدنظر، حکم حبس وی را به 5 سال و 91 روز کاهش داد و رد مال و جزای نقدی را تائید کرد.

روند پیگیری پرونده رحیمی نشان می‌دهد که اصولگرایان از بدو امر نسبت به فساد مالی و تشکیلاتی که در افعال رحیمی وجود داشت، هوشیار بودند. در همین رابطه در خردادماه سال 1385 نمایندگان مجلس وقت نامه‌ای برای عزل رحیمی که در آن زمان در سمت رئیس دیوان محاسبات مشغول به کار بود، تهیه کردند.

تراکتورهایی که رحیمی برای الیاس نادران، توکلی و عماد افروغ ازجمله چهره‌های سرشناس اصولگرایی بودند که به افشای فساد اداری در بیمه ایران زیر نظر رحیمی پرداختند و خواستار عزل وی شدند.[1] اما مداومت احمدی‌نژاد سبب شد تا رحیمی مدارج ترقی را یکی پس از دیگری در دولت دهم طی کند و به سمت معاون اولی این دولت درآید.

این در حالی است که اصلاح‌طلبان که همواره افعال خود را در راستای منافع سیاسی خود هدایت می‌کنند، در این زمینه نیز با رویکردی متنفع از سیاست جناحی خود و با سیاسی‌کاری در برخورد با مفاسد اقتصادی عمل کرده و رحیمی را منتسب به جریان اصولگرایی می‌کنند و خواستار آن هستند که هزینه کارنامه سیاه رحیمی را اصولگرایان بپردازند.

این در شرایطی است که نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد که اصول‌گرایان همواره نسبت به افعال رحیمی منتقد و معترض بودند و وی در دامان جریان غیر رشد یافته و در زمان احمدی‌نژاد به دولت وی پیوسته است. او البته یکی از خط قرمزهای کابینه دولت دهم محسوب می‌شد.

خدمات رحیمی به هاشمی

خدماتی که رحیمی به شخص هاشمی ارائه کرده است ازجمله مباحثی در تاریخ دولت سازندگی است که مورداشاره اصلاح‌طلبان و اصولگرایان و خاص و عام سیاسیون بوده است. بدین منظور فعالیت وی و نحوه تعامل رحیمی با هاشمی چیزی نیست که بتوان آن را کتمان کرد تا جایی که برخی از این خدمات که البته منشائی بعضاً متملقانه داشته است، مثل‌های سیاسی شده است.

 

تراکتورهایی که رحیمی برای خوشامدگویی هاشمی به‌صف کرد

رزومه کاری رحیمی بعد از نمایندگی مجلس نشان می‌دهد که وی با تکیه‌بر هاشمی توانست صاحب پست‌های مختلف سیاسی شود و بعدازآن نیز به دولت احمدی‌نژاد پیوست. رحیمی در شهریور۱۳۷۲ نمایندگی مجلس را ترک کرد و به‌حکم وزیر دولت هاشمی، به استانداری کردستان منصوب شد. رحیمی بعد از مدتی باروی کار آمدن دولت اصلاحات برکنار شد و سالیانی چند مشاور عالی عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد بود. رحیمی سرانجام در حکمی دیگر بهریاست دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رسید.

اینکه چطور رحیمی توانست خود را به هاشمی نزدیک کند روایت‌های مختلفی وجود دارد اما یکی از این روایت‌ها مربوط به استقبال جالب‌توجه وی از هاشمی است.

"محمد قوچانی " در مناظره با "عبدالرضا داوری " که به همت سازمان جوانان حزب اسلامی کار برگزار شد، گفت: «احمدی‌نژاد در سال 79 رئیس ستاد انتخابات هاشمی بود درست درزمانی که خود ما مخالف کاندیداتوری وی برای انتخابات وی بودیم و حتی به ذکر این مسئله بپردازم که محمدرضا رحیمی که محبوب شما اصولگرایان و شخص احمدی‌نژاد بود در جریان سفر آیت‌الله هاشمی به شهر کردستان تراکتورها را به‌گونه‌ای طراحی کرد که وی در زمان حضورش در هواپیما "زنده‌باد هاشمی " را از ارتفاع بالا ببیند. هاشمی جزو خوش‌فکرترین و مدیرترین نیروهایی است که بعد از انقلاب پرورش پیداکرده و در مقاطع حساس و حیاتی کشور را نجات داده است اما این به این معنا نیست که هاشمی انتقادناپذیر است».[2]

مدیحه‌سرایی استاندار کردستان/ وقتی رحیمی، هاشمی را «یوسف انقلاب اسلامی» خواند

تراکتورهایی که رحیمی برای اردیبهشت سال 1376 بود که علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در قامت رئیس‌جمهور پا به استان کردستان می‌نهد، استانی که استاندارش محمدرضا رحیمی بود، در حاشیه سفر هاشمی رفسنجانی به کردستان کتابی تحت عنوان «دیدار سردار سازندگی از کردستان، سرزمین عشق و دوستی» منتشر شد که مقدمه این کتاب را محمدرضا رحیمی که استاندار وقت کردستان بود نوشت.

رحیمی در این کتاب از سفر هاشمی رفسنجانی به کردستان با واژه‌هایی همچون «اعجازآفرین» و «اعجاب‌برانگیز» یادکرده و حتی او را «یوسف انقلاب اسلامی» خوانده است. این کتاب در سه هزار نسخه و از سوی روابط عمومی وقت استانداری کردستان منتشرشده بود.

متن مقدمه کتاب «دیدار سردار سازندگی از کردستان، سرزمین عشق و دوستی» که به قلم محمدرضا رحیمی به نگارش درآمده به شرح زیر است:

بسمه‌تعالی

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوار بماند

یکی از رخدادهای بی‌سابقه در تاریخ کردستان، سفر میمنت آثار ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به این خطه از میهن اسلامی است که توصیف زیبایی‌ها و برجستگی‌های آن از توان گفتار و نوشتار خارج است.

 

در این واقعه بسیار مهم و تاریخی، اتفاقات از سنخ رویدادهای مرسوم و معمول دیدار دولتمردان مشهور دنیا از مناطق کشور خود یا کشورهای دیگر نیست، بلکه مقوله‌ای منحصربه‌فرداست. آمیزه‌ای از عشق و محبت و دلدادگی در هاله‌ای از نور ایمان و ایثار و جوانمردی است.

 

مهمان‌نوازی مردم کردستان در استقبال از رئیس‌جمهوری و محبوبشان فراتر از روال طبیعی و به شکل افسانه‌ای تجلی می‌کند. آقای هاشمی را محبوبی می‌پندارند که تنها یار نیست، یاور نیز هست. او را جانانه کرم‌پیشه‌ای می‌انگارند که از کنعان انقلاب به مصر کردستان قدم می‌گذارد، عاشقانه عزیزش می‌دارند و با تمام هستی خریدار محبتش می‌گردند. اوج زیبایی این دلدادگی درحرکت غرورآفرین آن پیرزن سقزی تجلی می‌کند که با تمام دارایی‌اش که در یک رأس بز خلاصه می‌شود، در صف خریداران یوسف انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد و اشک شوق از چشمان آقای هاشمی جاری می‌سازد.

 

نکات قابل‌ملاحظه‌ای در لحظات دیدار حضرت ایشان از مناطق کردستان وجود دارد که حقیقتاً جز در آثار اساطیری و مبالغه‌ها و اغراق‌های شاعرانه تصور آن‌ها در باور هیچ‌کس نمی‌گنجد، مگر آنکه انسان خود بوده و رأی‌العین مشاهده کرده باشد و حیرت و اعجاب و ناتوانی ما در ترسیم آن عظمت‌ها از همین‌جا ناشی می‌شود. پیرمردی مریوانی خطاب به رئیس‌جمهوری محبوب خود در حالی گریه امانش نمی‌دهد، می‌گوید: «اگر فرزندی داشتم، ذبیح مقدمت می‌کردم.»

تراکتورهایی که رحیمی برای

تراکتورهایی که رحیمی برای

تراکتورهایی که رحیمی برای

فرزانه‌ای بیان می‌کرد: «می‌توان مردم را مجبور به اجتماع کرد، اما نمی‌توان به‌اجبار بر لبان آن‌ها خنده‌ای نشانید یا اشک شوقی از دیده‌ای جاری ساخت» و شاهدان دیدند که آقای هاشمی بارها متأثر از ابراز محبت‌های بی‌شائبه مردم وفادار کردستان اشک ریختند که وزیر محترم کشور هم در نامه خویش خطاب به این‌جانب بدان اشاره نموده‌اند.

 

در بعد سیاسی هم‌سفر آقای هاشمی به کردستان اعجازآفرین و اعجاب‌انگیز است. استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا جهان خوار توسط ایادی مزدورش در منطقه از ماه‌ها قبل با به‌کارگیری تمامی امکانات تبلیغی خود و با بهره جستن از رادیو بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و رادیو رژیم صهیونیستی و ... تلاشی مذبوحانه کردند تا به‌زعم باطل خودشان را از حضور درصحنه منفعل سازند اما مردم حق‌شناس کردستان قهرمان این ایرانیان رشید و میهن‌دوست که شاهد و ناظر خدمات گسترده و بی‌نظیر دولت خدمتگزار جناب آقای هاشمی در کردستان بوده و هستند و آن را در تاریخ دیارشان بی‌سابقه می‌دانند، با استقبال بی‌مانندشان از دلاور مرد میدان‌های جهاد و سازندگی چنان شوری آفریدند که گرمی و حرارتش دوستان را به وجد آورد و غلغله درجانشان انداخت و دشمنان را پروبال بسوزاند و آتش حسرت بر روانشان زد. اگر بگویم طومار دشمنان کردستان برای همیشه درهم پیچید، مبالغه نکرده‌ام و اقرار کارشناسان سیاسی نیز مؤید همین مطلب است.

از دیگر دستاوردهای شیرین این سفر مبارک آثار و برکات مترتب بر آن است که چشم‌انداز توسعه و ترقی استان کردستان را فروزان نموده و تبدیل آن به یک استان برخوردار در آینده‌ای نزدیک را میسر ساخته است. اگر بخواهم با زبان اعداد و ارقام سخن بگویم، قطعاً در حوصله این نوشتار که مقدمه‌ای بر سفرنامه معظم له به این بخش از میهن اسلامی است، نمی‌گنجد، فلذا دامن سخن فرا می‌چینم و به‌عنوان حسن ختام از درگاه ایزد متعال عاجزانه مسئلت می‌نمایم که دولت کریمه اسلامی و رهبری عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای دامت‌برکاته و تمامی خدمتگزاران صدیق این نظام الهی بویژه شخصیت ممتاز جهان اسلامی سردار دلاور سازندگی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران را در کنف حمایت خویش قرار دهد.

 

«اللّهُمَ وفّقنا لَمّا تُحبُّ و تَرضی»

 

محمدرضا رحیمی

 

استاندار کردستان»[3]

 

کابینه‌ای که دو مفسد اقتصادی داشت

تراکتورهایی که رحیمی برای کابینه هاشمی رفسنجانی دو فرد جنجالی ازنظر اشتغال به افساد اقتصادی داشته است. کرباسچی که هنوز هم یار غار هاشمی و به‌عنوان دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی، حزب نزدیک به هاشمی در حال فعالیت است و از سوی دیگر محمدرضا رحیمی که در دولت دهم به‌عنوان معاون اول احمدی‌نژاد منصوب شد.

جالب اینجاست که رحیمی از هاشمی در مقابل انتقادها نسبت به حمایت وی از کرباسچی پشتیبانی کرده است. پشتیبانی که بعضاً حالت چاپلوسانه آن بر وجوه دیگر آن می‌چربد. رحیمی دراین‌باره در پاسخ به یکی از نمایندگان مجلس با ادبیات جالب‌توجهی می‌نویسند: «برادر گرامی باید بدانیم هاشمی، هاشمی است ولو اینکه در خانه بنشیند. او در هر جا باشد بدان اعتبار می‌بخشد و یا هر جای دیگر که: (شرف‌المکان بالمکین)»[4]

 

جدایی از حلقه هاشمی و پیوستن به باند جریان انحرافی

حضور رحیمی در دولت احمدی‌نژاد نیز بدون حاشیه نبود. رحیمی پس‌ازاینکه به ریاست دیوان محاسبات کشور منصوب شد، یکی از مسئولان اخراج شده شرکت بیمه ایران را که با توصیه یک‌نهاد امنیتی اخراج شده بود، به‌عنوان بازرس همان شرکت بیمه تعیین کرد. درنتیجه گزارشی که به دست احمدی‌نژاد رسید، حاوی اطلاعات غلطی درباره این شرکت بود که باعث شد تا وی دستور برکناری مدیرعامل و تمام اعضای شرکت بیمه ایران را بدهد.

تراکتورهایی که رحیمی برای

از همین زمان بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی وقت نسبت به فساد مالی و اداری رحیمی معترض شدند.[5]

در دی‌ماه 1388 برخی از رسانه‌ها نوشتند: «یک چهره جنجالی و مسئول که دارای اتهامات متعدد فساد مالی و سیاسی است و در حال حاضر دارای مسئولیت است، متهم به همکاری و شراکت با یک باند فساد مالی در بیمه شهرستان کرج است.»[6]

سرانجام نمایندگان مجلس در اسفند 1388 (216 نفر) و فروردین 1389 (233 نفر) دو نامه خطاب به رییس قوه قضائیه در مورد پیگیری فساد اقتصادی نوشتند.

الیاس نادران هم در حاشیه جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در روز 17 فروردین 1389 درباره این نامه گفت: «آقای رحیمی رئیس حلقه فساد در خیابان فاطمی است که نسبت به جمع آوری منابع از محل منابع فاسد و توزیع آن تصمیم‌گیری می‌کرده است و اکنون تقریباً همه اعضای این شبکه فاسد اقتصادی در خیابان فاطمی دستگیرشده‌اند الا معاون اول فعلی رئیس‌جمهور.»

با ورود قوه قضائیه به این مسئله موج موضع‌گیری‌ها جهت تطهیر رحیمی از سوی حلقه انحرافی آغاز شد. اسفندیار رحیم مشایی در این روند اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه نشست تخصصی دستاوردهای همایش ایرانیان خارج از کشور در پاسخ به این سؤال که با توجه به اعلام نام محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور به‌عنوان متهم از سوی حجت‌الاسلام اژه‌ای آیا تغییری در این راستا از سوی رئیس‌جمهور صورت خواهد گرفت یا خیر، گفت: «من فکر می‌کنم آقای رئیس‌جمهور خیلی سفت‌تر شدند که در این کار، ایشان باشند.»

همچنین دو روز بعد از سخنان سخنگوی دستگاه قضا،‌ رحیمی گفت: «تا احمدی‌نژاد هست، من معاون اول هستم.» و تمام این اظهارنظرها حاکی از درگیری بین دولت و دستگاه قضا بود.

تراکتورهایی که رحیمی برای

به هر جهت قوه قضائیه بعد از بررسی‌های صورت گرفته رحیمی را محکوم اعلام کرد و حکم به 5 سال و 91 روز حبس و رد مال و جزای نقدی رحیمی داد. در این میان آنچه مشخص است مداومت اصولگرایان در جریان پیگیری پرونده رحیمی است. این در حالی است که برخی از اصولگرایان در این زمینه حتی محتمل برخی هزینه‌ها و برخوردهای سیاسی از جانب افراد متنفع این ماجرا بودند.

گرچه باید این موضوع را در حوزه خود یعنی فساد اقتصادی موردتوجه و بررسی قرارداد تا با قرار گرفتن در جریان اصلی امور پیگیری‌های لازم انجام گیرد؛ اما سیاسی‌کاری برخی از گروه‌های سیاسی در این روند که یکی متنفع این ماجرا بود (جریان اصلاحات) و دیگری به جهت تطهیر خود اقدام به سم‌پاشی افکار عمومی کرد (جریان انحرافی) و به سبب اینکه وی در سمت معاون اول دولت قبل مشغول به کار بوده است، بعد سیاسی نیز یافته و پرونده‌ای سخت از این نظر بود که به نظر می‌رسد که با حکم قوه قضاییه در جریان اصلی قضایی خود قرارگرفته است و در آینده نزدیک باید شاهد اجرای حکم مزبور باشیم.

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.