کدخبر: ۳۸٤٦۲
۱۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۲۲
چاپ

خاطرات زنان انقلابی بیرجند

از حضور فعالانه زنان در راهپیمایی و تحصن ها تا تبعید مقام معظم رهبری به بیرجند

از حضور فعالانه زنان در راهپیمایی و تحصن ها تا تبعید مقام معظم رهبری به بیرجند

بیرجندرسا-آن زمان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب و آیت الله هشمی رفسنجانی در بیرجند بودند آیت الله خامنه ای تبعید شده بودند و آیت الله هاشمی هم سرباز بودند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل از زن امروز, بی تردید نقش زنان در مبارزات سیاسی دوران شاه و مظلومیت مضاعف آنان در زندان های رژیم ستمشاهی، تاثیر تعیین کننده‌ای در تسریع روند انقلاب و دستیابی به پیروزی داشت.یکی از ثمرات ارزشمند شجره طیبه انقلاب اسلامی،‌ ارتقای منزلت زن و ارایه الگویی نوین از زن موفق به جهان بود که باعث شد زنان جامعه ‌بدون نیاز به الگوپذیری از غرب و فمنیسم منتج از آن، به زن بودن خود افتخار کنند و به استحکام نهاد خانواده یاری برسانند. در ادامه گفتگویی با یکی از بانوان فعال و مبارز انقلابی در بیرجند داشته ایم:
زمان انقلاب راهپیمایی های مشهد را آیت الله خامنه ای رهبری می کردند
 سالهای پیروزی انقلاب سالهای پرفراز و نشیبی بود من زمان انقلاب 30ساله داشتم و هنوز ازدواج نکرده بودم .از سال 47فعالیت های قرآنی ام را شروع کرده بودم و سالهای 45تا47در خانه با همکاری مادرم  فعالیتهای قرآنی داشتیم .وقتی میرفتیم مشهد از طریق دوستان با خانم طاهایی آشنا شدم .خانم طاهایی موسس مکتب نرجس در مشهد بودند .وقتی رفتم مکتب نرجس خانم طاهایی برای تبلیغ زاهدان بودند معاونین خانم طاهایی خیلی برخورد خوبی با من داشتند . اولین برخورد با من جوان در یک موسسه ی دینی خیلی مرا جذب کرد. تا اینکه خانم طاهایی به مشهد آمدند .برنامه های خانم طاهایی هم تفسیر بود و هم سخنرانی..... سال 47خانم طاهایی را به بیرجند دعوت کردیم  .سال47و48و49خانم طاهایی در بیرجند سخنرانی داشتند  .ایشان از خانواده های متدین سادات و روحانی بودند و تمام خانواده شان مبلغ و مبلغه بودند .سالی یک هفته به بیرجند می آمدند و در خانه پدرم سخنرانی عمومی داشتند.همان ابتدای سال که ایشان آمدند پیشنهاد دادند که کلاس قرآن و تفسیر واحکام تشکیل بدهیم با سبک جدید , با راهنمایی های خانم طاهایی این کار را انجام دادیم و بعد از آن خانم طاهایی پیشنهاد ساخت مکتب نرجس را به ما دادند.
 
دستگاه تکثیر  برای اعلامیه ها نداشتیم و خانم طاهایی از مشهد اعلامیه می فرستادند
وقتی اعتماد بین خانواده ام و خانم طاهایی ایجاد شد خانم طاهایی مارا در جریان اتفاقاتی که برای حضرت امام افتاده قرار داد و گاهی در سخنرانی هایشان یک گوشه و کنایه هایی میزدند.از سال49ساخت مکتب نرجس را شروع کردیم و از آن به بعد برنامه های داخل خانه پدرم را به آنجا منتقل کردیم و از آن زمان به بعد مسافرت های خانم به بیرجند تداوم پیدا کرد.هر چه بشتر به انقلاب نزدیک میشدیم ما بیشتر در جو انقلاب قرار میگرفتیم. دسته ای از اطلاعیه ها را خانم طاهایی توسط مسافرانی که به مشهد ,رفت و آمد داشتند  میفرستادند تا ما در بیرجند در اختیار دیگران قرار دهیم ولی دستگاه تکثیر نداشتیم. خانم طاهایی از من دعوت کردند که به مشهد بروم و دو ماهی مشهد بودم و آن زمان آیت الله خامنه ای  و شهید هاشمی نژاد مشهد بودند و تمام برنامه های راهپیمایی و تحصن ها را ایشان رهبری میکردند. من تمام این دوماهی که مشهد بودم در این برنامه ها شرکت میکردم و یکی از شاکله های انقلابی من آن زمان شکل گرفت.
 
سر کلاسهای حاج آقا قرائتی حاضر میشدم
یکی دیگر از افرادی که در آن دو ماهی که مشهد بودم, به مشهد آمدند حاج آقا قرائتی بود و هر روز در خانه خانم طاهایی کلاس داشتند و جریانات انقلاب را بسیار جالب بیان میکردند و تمام مبلغ های مشهد در این کلاسها شرکت میکردند سر کلاس هر وقت صدای شعار بلند میشد به همراه حاج آقا قرائتی میرفتیم راهپیمایی.آن زمان شوروحالی در مشهد بود که در بیرجند نبود.در مشهد تحسن در بیمارستان شهناز(قائم) و تحسن در استادیوم تختی را داشتیم و ما پشت سر خانم طاهایی در این تحسن ها شرکت میکردیم.در مشهد اطلاعیه ها وفور و فراوان بود و کسی نمیتوانست جلوی آن را بگیرد.در این راهپیمایی ها و تحسن ها خیلی با مشکل و محدودیت مواجه بودیم.
 
رفعت وریدی خاطرات آنها سالها را باخودش مرور می کند و کم کم خاطرات بریده بریده ای از آن سالها به یاد می آورد و می گوید: در دانشسرای مقدماتی دختران(کارو دانش کوثر)کلاس دینی وقرآنیبرگزار می کردم . خانواده  مذهبی ای داشتم که در تمام این سالها خیلی حمایتم کردند.پدرم از هیچ چیزی  دریغ نداشت و دائما تشویقم می کرد و برای  اینگونه برنامه ها خیلی مشتاق بودند و خیلی هم سرمایه گذاری کردند.
 
آیت الله خامنه ای و رفسنجانی قبل از انقلاب در بیرجند بودند
خانه  پدرم پایگاه مبلغینی بود که از هرجایی برای تبلیغ می آمدند پدرمب آنها پناه می داد و  از طریق دوستانی که در پایتخت و قم داشتند متوجه جریانات انقلاب بودند و ما در جریان اتفاقاتی که در زمان تبعید امام می افتاد قرار می گرفتیم . حدود سال 42یا43 زمانی بود که طلبه ها را خیلی به سربازی اعزام میکردند و حوزه ی علمیه را تقریبا نیمه تعطیل کرده بودند  شب 21 ماه مبارک رمضان بود وقتی که برق ها را خاموش کردند و قرآن روی سر گذاشته بودیم یکی از طلبه ها یی که به بیرجند تبعید شده بود به عنوان سرباز (نامشان را به خاطر ندارم )میکروفون را گرفت و تمام ظلمهای شاه را گفت در حالی بود که مامورین شهربانی پشت درب ایستاده بودند در همان تاریکی این آقا فرار کرد و به خانه ی ما آمد چون خانه ی ما روبروی مسجد بود.و پدرم ایشان را فراری داد و هیچ کس ایشان را لو نداد و صبح روز بعد ایشان رفت به پادگان .آن زمان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب و آیت الله هشمی رفسنجانی در بیرجند بودند آیت الله خامنه ای تبعید شده بودند و آیت الله هاشمی هم سرباز بودند و به یاد دارم شهریه ای که امام برای مبلغین و طلبه ها می فرستادند آیت اله علم الهدی به خانه ما می آوردند  و بعد باه همراه برادرم برای طلبه های سرباز و.. می بردند.
 
خانه آیت الله قومی محل تحصن زنان انقلابی بود
در خانه ی آیت الله قومی تمام خانم های مبلغ نسبت به اعمال رژیم تحصن داشتندو تمام اطراف خانه را تانک ها احاطه داشتند ولی هیچ ترس و دلهره ای هیچ کس به دل خود راه نمیداد و آقایان هم شب ها نگهبانی میدادند تا هیچ کس متعرض به خانم ها نشود.در این تحصن ها موانع زیادی ایجاد می کردند به خاطر دارم در بیمارستان قائم مشهد که تحصن دانشگاهیان بود تمام اطراف را تانک ها محاصره کرده بودند یعنی راهی که به صورت علنی وارد بیمارستان شویم وجود نداشت از راه های پشتی و از خرابه ها عبور میکردیم و وارد بیمارستان میشدیم.
 
با وجود خفقان  شدید در شهر بیرجند اماتوانستیم  نمایشگاه عکس و کاریکاتور راه اندازی کردیم
روزی که من به بیرجند آمدم روزی بود که شهید شریفی پناه در اثر ضرب و جرح به زندان رفته و شهید راستگو مقدم به شهادت رسیده بودند.محیط شهر بیرجند نسبت به محیط مشهد محیط خفقانی بود .خانم طاهایی روزی که میخواستم به بیرجند بیایم بیش از 50 عکس از مراسم تشییع شهدا که در مشهد به شهادت رسیده بودند به من داد و گفتند که به صورت نمایشگاه در اختیار بقیه قرار دهم.ولی جو بیرجند این اجازه را به من نمیداد  و چند روزی اینها را نگه داشتم تا تعطیلی دانشگاه ها شد و دانشجویان بیرجندی که در مشهد و تهران بودند به بیرجند آمدند و از آنها در زمینه ی نمایشگاه کمک گرفتم وما توانستیم در مکتب نرجس یک نمایشگاه کاریکاتور و عکس و کتاب تشکیل دهیم.
 
حضور فعالانه زنان در واپسین لحظه های سرنگونی رژیم پهلوی
 
نزدیک پیروزی انقلاب حضور خانم ها عالی بود . روز 10دی که شهید خاکشور و سایر مبارزین راهپیمیی انجام داده بودند  به همراه  دانشجویان جلسه ای در مکتب داشتیم و که یک دفعه حکومت نظامی در شهر اعلام شد چون همه در مکتب جمع بودند و نمایشگاه داشتیم من خیلی ترسیدم که معترض ما شوند.از پنجره که بیرون را نگاه کردم دیدم با فاصله ی خیلی کمی مامورین امنیتی ایستاده بودند و خیابان را غرق کردند .نمی دانستم چگونه میتوانم جوان ها را به خانه هاشان برسانم .با برادرم تماس گرفتم برادرم آمد درب مکتب و با یکی از مامورین آشنا بود واجازه دادند که ما از درب پشتی مکتب بدون ترس و وحشت خارج شویم.
 
مکتب نرجس بیرجند پایگاه فعالی برای تجمع زنان بود / راهپیمایی که تنها خانم ها در آن شرکت کردند
سال 56تا57 همسر خانم طاهایی زندان بودند چون هم انقلابی و هم روحانی بودند به ما دستور دادند که تابلوی مکتب را پایین بیاوریم .  چون پایگاه ما مکتب نرجس بود برای همین در خیابان درگیری بین خانم ها و امنیه ها روی نمی داد اما پایگاه  شناخته شده ای برای سخنرانی خانم ها  بود.  البته زمانی که آقایان و خانم ها با هم میخواستند در تجمعات شرکت کنندمحل تجمع آنها مسجد آینی بود .در 19 دی 56 به خاطر انتشار یک مقاله ی توهین آمیز به حضرت امام  تظاهراتی در بیرجند اتفاق افتاد و آتش انقلاب از آنجا شعله ور شد و در قم و اصفهان و تهران و...تظاهرات شد در این راهپیمایی فقط خانم ها شرکت کردند و آقایان سازمان دهی می کردند برای حفاظت ومراقبت از خانم ها و یک جمعیت کزایی بود که همه شرکت کرده بودند اما یک راهپیمایی آرامی بود و هیچ شعاری نداشتند و سیاست بر این بود که شعار ندهند این راهپیمایی به مسجد آیتی ختم شد چراکه محل تجمع اصلی مسجد آیتی بود. یکی ,دو راهپیمایی عمومی هم بود که محل تجمع در خیابان جمهوری اسلامی بود که آنجا سخنران آقای محمد باقر کمیلی بودند .
 
 
بیرجند به خاطر " اسدالله علم "منطقه امن رژیم پهلوی شده بود / آیت الله علم الهدی سخنران انقلابیون بیرجند بود
همیشه پدرم سخنرانانی از شهرهای دیگر مثل آیت الله علم الهدی - که در حال حاضر امام جمعه ی مشهد هستند-را دعوت میکردند آیت الله علم الهدی  2 ماه مهمان پدرم بودند و سخنرانی داشتند مرتب هر سخنران که وارد شهر میشد حتی خانم طاهایی از شهربانی مامور می آمد و پدرم تعهد میداد که این سخنران بر خلاف مسائل مملکتی چیزی نگوید. تمام ماه مبارک  رمضان ما مهمان سخنران داشتیم .جو آن زمان بیرجند جو خوبی نبود چون محیط کوچکی بود و همه شناخته شده بودند و به خطر اسدالله علم منطقه ی امن رژیم پهلوی بود.
 
زنان در بسیاری موارد پیشرو در حرکتهای انقلابی بودند
زنان هم همسر هستند و هم مادر .. زنان در جریانات انقلاب پشت سر مردان حرکت می کردند  و حتی در بسیاری موارد خانم ها پیش قدم و پیش رو بودند زنان در پرورش فرزندان و تشویق شوهرانشان نقش فراوانی داشتند هم در زمان انقلاب و هم در زمان جنگ.
 
عضو اولین شورای شهر بودم / من کاری برای انقلاب نکردم
وریدی بسیار متواضعانه می گوید یکی از خدمتگزاران مکتب نرجس بوده و هستم ,و تا زمانی که عمر دارم در خدمت مکتب هستم. هر جا کاری از دستم برآمده انجام دادم یک زمانی عضو اولین شورای شهر بیرجند بودم حدود 8 ماه مسئول شاخه ی خواهران حزب جمهوری اسلامی بودم ,جاهایی تدریس داشتم . هر چه در توان داشتم لطف خدا بوده است و ادعایی ندارم که برای انقلاب کاری کردم  و الان که فکر میکنم میبینم که خیلی بهتر از این میتوانستم کاری انجام دهم اما با توجه به جو آن زمان و شهر  و موقعیتی که خودم داشتم نمیتوانستم.
 
 از اوضاع امروز جامعه راضی نیستم
 زنان قبل انقلاب محدودیت هایی به خاطر جو خفقان داشتند .در دهه ی 60 و سال های بعد پیروزی انقلاب مردم ایثار کردند  در هشت سال دفاع مقدس واقعا خانم ها از جان و مالشان ایثار کردند . ولی متاسفانه امروز روند خیلی کند شده و در بعضی جاها متوقف شده. آزادی را امروزه جور دیگری برداشت میکنند.از اوضاع الان راضی نیستم .وقتی به هشت سال دفاع مقدس و خانواده شهدا نگاه میکنم که چه عزیزانی جان خود را از دست دادند برای حفظ اسلام و انقلاب و مردم چقدر فداکاری میکردند و از خود گذشتگی داشتند امروز میبینیم که خیلی چیزها دقیقا وارونه شده و آن ارزش ها رنگ باخته .جامعه ی امروز اگر اسم شهید,جانباز ,رزمنده 8 سال دفاع مقدس,امام,انقلاب,ولایت فقیه و...را ببرید بی تفاوتند.البته نه همه ی جامعه ولی قسمتی از جامعه ی ما متاسفانه اینگونه شده است .
 
سیاسی شدن بسیاری از مسائل ما از مقوله مهم فرهنگ غافل کرد
یکی از این علل کم کاری در زمینه ی فرهنگی  این است که به موازاتی که ما در انقلاب پیروز شدیم و سال های اولیه و هشت سال دفاع مقدس کار کردند در مسائل سیاسی و...و بیشتر در گیر جنگ و جبهه بودند بعد هم مسائل را سیاسی کرده اند نه سیاسی به معنای واقعی (سیاست واقعی عین دیانت است)سیاسی کاری کردند. اگر به موازات پیروزی انقلاب و جنگ و جبهه و شهادت و ولایت کار فرهنگی می شد امروز نسل این زمان از لحاظ فرهنگی اشباع شده بود .
 
خدا حافظ مقام معظم رهبری و تمام کسانی که در خط رهبری و ولایت هستند باشد که اگر آنها نبودند به اینجا نمیرسیدیم  و امیدوار هستیم که ان شاءا... این انقلاب به دست صاحب اصلی آن با دست با کفایت مقام معظم رهبری برسد .

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.