بیرجندرسا-استیو جابز در حالی کمپانی «پیکسار» را بنا نهاد که خیلیها تصورش را هم نمیکردند این شرکت انیمیشنسازی به سرعت راههای خلاقیت و درآمدزایی را طی کند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل از مهر، خیلیها با شنیدن نام استیو جابز به یاد نبوغ و خلاقیت او در ساخت محصولات عالی در حوزه دیجیتال میافتند. میراث او کمپانی اپل، غول دنیای فناوری و خالق دهها محصول بینظیر چون مکبوک، آیپاد و آیفون است که هر کدام فصل جدیدی در روند زندگی انسانها گشودند اما شاید کمتر کسی بداند جابز پایهگذار کمپانی دیگری هم است که با تلاقی هنر و فناوری خاطرات میلیونها کودک را از آن خود کرده است؛ کمپانی انیمیشن پیکسار.
سال ۱۹۸۶ جرج لوکاس تصمیم به فروش بخش کامپیوتری کمپانی «لوکاس فیلم» گرفت و جابز جوان که به علت بلندپروازی ها و اختلافات شدید با هیات مدیره اپل از آنجا اخراج شده بود با ده میلیون دلار سرمایهگذاری این بخش را به مالکیت خود درآورد و نام پیکسار را که در واقع نام یکی از محصولات سخت افزاری این گروه بود بر آن نهاد.
ابتدا تمرکز اصلی بر فروش محصولات سخت افزاری بود اما بعد از مدت کوتاهی توجهها به بخش انیمیشن این گروه جلب شد که توسط جوانی با استعداد و عاشق کارتون به نام جان لستر اداره می شد.
در سال ۱۹۸۶ لستر با مدل سازی چراغ مطالعه روی میزش یک انیمیشن کوتاه به نام Luxo Jr ساخت که در کنفرانس سیگگراف (Siggraph) - بزرگترین رویداد سالانه گرافیک کامپیوتری جهان - به نمایش درآمد و حیرت حضار را برانگیخت و نامزد دریافت جایزه اسکار شد و آن چراغ مطالعه را از آن زمان به نماد خوشیمن کمپانی تبدیل کرد.
دو سال بعد پیکسار با ساخت انیمیشن «اسباب بازی تین» جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه انیمیشن را برای خود کرد و تبدیل به نخستین فیلم کامپیوتری شد که چنین عنوانی را کسب می کند.
اما ماه می ۱۹۹۱ نقطه عطفی در تاریخ پیکسار بود. آنها که به شدت به منابع مالی نیاز داشتند طی یک توافقنامه با کمپانی بزرگ دیزنی که روندی نزولی در ساخت انیمشن پیدا کرده بود، معامله ای برای ساخت یک انیمیشن بلند با نام «داستان اسباب بازی» را امضا کردند. معامله ای که تمامی حقوق و مالکیت فیلم و شخصیت هایش را به دیزنی می داد و تنها ۱۲.۵ درصد از فروش بلیت را نصیب پیکسار می کرد.
«داستان اسباب بازی» بعد از کش و قوس های فراوان میان دو کمپانی در نوامبر ۱۹۹۵ به اکران عمومی درآمد و به موفقیتی شگفت آور دست یافت.
فیلم تنها در هفته اول با ۳۰ میلیون دلار فروش تمام هزینه های خود را بازگرداند و فیلم های بتمن برای همیشه و آپولو ۱۳ را با ۱۹۲ میلیون دلار فروش داخلی و ۳۷۰ میلیون دلار فروش جهانی شکست داد و پر فروش ترین فیلم سال شد و بالاترین امتیازهای ممکن را از منتقدان دریافت کرد.
پیکسار از این فرصت استثنایی نهایت بهره را برد و سوار بر موج موفقیت اکران فیلم، با عرضه عمومی هشتاد درصد از سهام خود، درست یک هفته پس از اکران فیلم تبدیل به یک شرکت سهامی عام شد و یک شبه به رقمی معادل ۱.۲ میلیارد دلار دست یافت. این یعنی دیگر پیکسار مجبور نبود برای تامین مالی فیلم هایش به دیزنی وابسته باشد.
دیزنی که از این موفقیت خیره کننده پیکسار حیرت زده بود ناچار به پذیرش توافقی جدید با پیکسار شد. دو کمپانی در سال ۱۹۹۷ توافقی برای ساخت ۵ فیلم در ۱۰ سال امضا کردند که طی آن سود فروش به طور مساوی تقسیم می شد و از همه مهمتر هر دو حقی یکسان از لحاظ نام تجاری، تبلیغات و اسباب بازی ها داشتند. توافقی که باعث شد پیکسار در سایه نام دیزنی نماند و مردم را متوجه کند که این پیکسار است که فیلم ها را می سازد.
سال ۱۹۹۸ که انیمیشن «زندگی یک حشره» رکورد فروش در هفته شکرگذاری را شکست و ۱۶۳ میلیون دلار در آمریکا و ۳۶۳ میلیون دلار در جهان فروش کرد، ثابت کرد که موفقیت قبلی آنها اتفاقی نبوده است.
سال ۱۹۹۹ «داستان اسباب بازی ۲» به اکران درآمد و تبدیل شد به اولین فیلم تاریخ سینما که تمامی مراحل تولید و عرضه آن بصورت دیجیتالی انجام شده است. این فیلم از نسخه قبلی هم موفق تر ظاهر شد و رکورد فروش هفته اول در ۳ کشور آمریکا انگلیس و ژاپن را از آن خود کرد.
این روند موفقیت پیکسار همچنان ادامه داشت و «کمپانی هیولاها» در سال ۲۰۰۱ و «در جستجوی نمو» در ۲۰۰۳ به اکران عمومی درآمدند و صدها میلیون دلار به ذخیره نقد کمپانی افزودند.
«در جستجوی نمو» پرفروشترین فیلم پیکسار شد و به راحتی «شیر شاه» را شکست داد و تا سال ۲۰۱۰ با ۹۳۷ میلیون دلار عنوان پرفروشترین انیمیشن تاریخ سینما را در اختیار خود داشت و البته اسکار بهترین انیمیشن سال را نیز از آن خود کرد.
پیکسار این بار هم از فرصت استفاده کرد و در پی روابط تیره و تاری که با مایکل آیزنز مدیرعامل وقت دیزنی پیدا کرده بود پیشنهادی یک طرفه و عجیب به دیزنی داد و آن مالکیت، حقوق و سود کامل فیلمها برای خود و تنها پرداخت ۷.۵ درصد حق پخش به دیزنی است. دیزنی زیر بار این شرایط نرفت و در طی ۳ سال بعد روابط آنها تا مرز جدایی کامل به پیش رفت و پیکسار رسما اعلام کرد که به دنبال شریک و توزیع کننده دیگری است.
اما اوضاع برای دیزنی مساعد نماند. آنها در ۱۰ سال اخیر هیچ انیمیشن مستقل مهمی تولید نکرده بودند و سخت به پیکسار نیاز داشتند و این مساله ای بود که مدیر عامل جدید دیزنی به آن پی برد و توانست نظر مساعد هیات مدیره کمپانی را نه برای شراکت، بلکه برای برای خرید پیکسار جلب کند.
پیکسار با این شرط که بخش انیمیشن دیزنی زیر نظر آنها اداره شود و هویت مستقل، استودیو و مقر خود در امریویل کالیفرنیا و حتی آدرس ایمیل های خود را حفظ کند در ازای رقم خیره کننده ۷.۴ میلیارد دلار به مالکیت دیزنی درآمد و استیو جابز را که آماده می شد به خانه خود در اپل بازگردد آسوده خاطر ساخت.
پیکسار در این سال ها با ساخت فیلم های شگفت انگیزان (۲۰۰۶)، ماشین ها (۲۰۰۶)، رتتویی (۲۰۰۷)، Wall-E، بالا (۲۰۰۹)، داستان اسباب بازی۳ (۲۰۱۰)، ماشین ها ۲ (۲۰۱۱)، شجاع (۲۰۱۲) و دانشگاه هیولاها (۲۰۱۳) گیشه های سراسر جهان را قبض کرده است.
این استودیوی انیمیشن سازی تا کنون ۱۵ جایزه اسکار، ۷ جایزه گلدن گلوب و ۱۱ جایزه گرمی دریافت کرده است. آنها گروهی خلاق و نابغه هستند که برای ساخت ماشین ها، عرض پهناور آمریکا را زمینی و از طریق جاده معروف ۶۶ در می نوردند، برای ساخت Up به آمریکای جنوبی می روند تا طبیعت آنجا را مطالعه کنند، برای ساخت رتتویی به پاریس می روند تا خودشان ناظر فضای رستوران های پاریسی باشند و یا برای ساخت در جستجوی نمو کل کارکنان کمپانی را موظف به گذراندن واحدهایی در رشته مطالعات زندگی آبزیان می کنند.
پیکسار گروهی کوچک بود که از یک اتاق در استودیوی فیلمسازی لوکاس آغاز کردند. مردان و زنانی که برای همیشه کودک ماندند اما اراده ای بزرگ و شخصیتی مستقل داشتند و اینک شخصیت هایی که به آنها جان دادند در میلیون ها اتاق در سرتاسر جهان دوستان کودکانی هستند که در خواب و بیداری رویاهایشان را با آنها قسمت می کنند.