بیرجند رسا- آیا زمان حذف یارانه های نقدی افراد پر درآمد و تورم حاصل از هدفمندی رسیده است؟ به دنبال سه برابر شدن نرخ دلار، اکنون این پرسش مطرح است که قیمت فوب خلیج فارس بنزین، درآمد دولت از فروش سوخت منحای هزینه تولید و سهم هر ایرانی از این درآمد چقدر است و یارانه چگونه باید تعیین شود که تورم زا نباشد و به دولت فشار مضاعف وارد نکند؟
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی بیرجند رسا به نقل از بولتن نیوز، از آن جا که برخی مسوولان اقتصادی اعلام کرده اند که هدفمندی یارانه ها و پرداخت پول نقد به حساب همه متقاضیان که بالای 76 میلیون نفر هستند، عملا باعث واریز ماهانه 2 هزار میلیارد تومان به شیوه های مختلف و اثرگذار بر میزان پایه پولی و نقدینگی کشور بوده است و در نتیجه ایجاد تورم شده است، شایسته است که یارانه ها واقعا هدفمند شود و تنها به گروه های فقیر و کم درآمد پرداخت شود تا آثار تورمی کمتری را شاهد باشیم.
زیرا این نحوه اجرای غلط یارانه ها، به جای این که کمکی به قدرت خرید گروه های فقیر و کم در آمد باشد عملا موجب تورم بالاتر شده و نرخ تورم را به 40 درصد رسانده است، لذا لازم است که هدفمندی یارانه ها طبق اصول اولیه خود یعنی کمک به گروه های فقیر و کم درآمد و متوسط اجرایی شود.
البته برخی کارشناسان و نمایندگان گفته اند یارانه ها و منابع هدفمندی یارانه هاجزوانفال است و باید به همه مردم به طور مساوی پرداخت شود.
اما واقعیت این است که به دنبال سه برابر شدن نرخ ارز، قیمت بنزین و گاز و برق وآب، با قیمت فوب خلیج فارس، فاصله زیادی دارد و در حال حاضر با قیمت بنزین 700 تومانی، فاصله زیادی با نرخ جهانی و فوب خلیج فارس داریم و اصلا منابع اضافه ای برای دولت به اندازه دوره ای که دلار 1000 تومان بوده ایجاد نمی کند و همین امر باعث قاچاق بنزین و سوخت شده است.
در نتیجه اولا باید محاسبه شود که براساس هزینه های تولید امروز، دولت چه میزان در آمد دارد که بخواهد آن را بین مردم توزیع کند و چه کارهای حاکمیتی برای بهبود زندگی مردم لازم است و چقدر هزینه دارند و مثلا برای تامین اجتماعی که 6 تا 10 هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد چه سیاستی باید در دستور کار قرار گیرد.
نکته دیگر این است که اگر انفال و حقوق ملت و برابری همه مردم دغدغه نمایندگان و کارشناسان است باید حقوق دولت و موضوع کاهش شدید منابع درآمدی هدفمندی یارانه ها نیز مورد توجه باشد.
در همه جای دنیا دولت مالیات می گیرد و یارانه را به کم درآمدها می دهد و حتی در تاریخ اسلام نیز امام علی، از محل خزانه بیت المال، به فقرا و کم درآمدها کمک می کردند.
در نتیجه در حال حاضر با این اشتباه مواجهیم که به جای این که مالیات بگیریم، یارانه پرداخت می کنیم و به جای وظایف حاکمیتی و زیرساخت های فاضلاب و شهرسازی و جاده و انرژی و... پول کشور را به سمت یارانه نقدی و رشد تورم هدایت کرده ایم.
حتی اگر فرض کنیم که یارانه نقدی و هدفمندی یارانه ها کاملا جدای از سایر خدمات دولت است این پرسش ایجاد می شود که منابع درآمدی فروش حامل های انرژی چقدر است؟ و چگونه باید توزیع شود که زیرساخت های انرژی و فاضلاب و آب و برق وگاز و... نیز توسعه یابد؟ اگر یارانه قرار است از محل افزایش قیمت انرژی باشد چرا این همه رشد پایه پولی و نقدینگی و... عامل رشد تورم بوده است؟ و تا کی باید شاهد فشار بر دولت و رشد تورم باشیم تا بخواهیم ماهی 40 هزار تومان به حساب مردم بریزیم؟!
دولت در گزارشی شفاف باید به مردم اعلام کند که درآمد واقعی منحای هزینه تولید بنزین و سایر حامل های انرژی وآب و برق و فاضلاب چقدر است؟ هزینه تمام شده امروز بنزین، فوب خلیج فارس چقدر است و از نرخ قبلی که دلار 1000 تومان بود چقدر فاصله داریم واکنون در چه نقطه ای هستیم و اصلا طبق قاعده قبلی، هدفمندی یارانه ها در فاز صفر است یا فاز اول؟ و فاز دوم آن با چه نرخی باید انجام شود؟
تا زمانی که معلوم نشود مانده درآمد منحای هزینه تولید بنزین وحامل های انرژی چقدر است و میزان بدهی دولت برای زیرساخت های انرژی و فاضلاب مشخص نشود، نمی توان به میزان واقعی سهم هر ایرانی از هدفمندی یارانه ها رسید.
پس ازآن نیز مردم باید انتخاب کنند که آیا می خواهند روند تورم زای روش فعلی ادامه یابد یا این که راهکار عقلانی دیگری را باید جایگزین کنیم و تامین اجتماعی و زیرساخت ها و بازنشسته ها و تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد را باید مبنا قرار دهیم؟!
دولت می تواند در مواردی به جای پرداخت پول نقد که سطح نقدینگی و تورم را بالا می برد و عملا به زیان مردم است یارانه کالایی اختصاص دهد و خانوارها، کالاهای اساسی و معیشتی خود را از دولت بگیرند و پول نقد که عامل تورم است تبدیل به کمک های موثر برای زندگی و تامین غذایی مردم شود.
اگر قرار باشد که یارانه داده شود و مثلا هر نفر 40 هزار تومان بگیرند اما سطح هزینه های زندگی برای هر نفر مثلا 100 تا 200 هزار تومان بالا برود، عملا نه تنها کمکی نکرده و یارانه ای پرداخت نشده بلکه تورم مانند مالیات پنهان، قدرت خرید مردم را کاهش می دهد.
در حال حاضر با توجه به هزینه زندگی بالای 2 تا 3 میلیون تومان خانواده های متوسط به بالای جامعه در شهرهای بزرگ، یارانه نقدی 160 هزار تومانی برای یک خانواده متوسط 4 نفری هیچ اثری بر زندگی طبقات متوسط به بالای جامعه ندارد و خانواده ها هر ماه با رشد هزینه های خود و تورم 40 درصدی مواجهند.
در حالی که اگر پرداخت یارانه و رشد نقدینگی از این مسیر متوقف شود و به جای آن، پرداخت حق بیمه و کمک به سازمان تامین اجتماعی که سالانه با 6 تا 12 هزار میلیارد تومان کسری بودجه و منابع مواجه است در دستور کار قرارگیرد و مثلا بیمارستان ها، خدمات پزشکی، بازنشستگی و... حمایت شود، به مراتب بر زندگی مردم و بهتر شدن روش خرج کردن این پول گزاف، اثر مفید خواهد داشت.
اما پرداخت یارانه به خانوارهای کم درآمد و مثلا برای 5 دهک کم درآمد می تواند به صورت کالایی، کمک به حق بیمه، کمک به پرداخت قبوض آب و برق و گاز، بیمارستان و خدمات پزشکی و... ادامه یابد و هم موجب تقویت صنعت بیمه و انرژی کشور یعنی آب و برق وگاز شود و هم فشار کمتری را در ایجاد تورم شاهد باشیم.
کارشناسان بارها در مورد وضعیت تامین اجتماعی و کاهش منابع آن هشدار داده اند و خواستار رسیدگی شده اند.
وظیفه حاکمیتی دولت نیز در جهت تامین بیمه و بازنشستگی و حمایت از اقشار آسیب پذیر و خدمات بیمارستانی و بهداشتی ایجاب می کند که به این بخش توجه داشته باشد. لذا بهتر است که نیمی از این مبلغ یارانه ها، برای تامین اجتماعی، بازنشستگی، مستمری بگیران، بیمارستان ها و... هزینه شود. همچنین رقم قابل توجهی می تواند بابت پرداخت بدهی مردم و قبوض آب و برق وگاز هزینه شود تا بدهی دولت به پیمانکارات آب و فاضلاب و برق و گاز تامین شود.
شایسته نیست که شهری مانند تهران و شهرهای بزرگ دیگر در اقلیم کم آب ایران با این همه جمعیت در حال گسترش، فاضلاب نداشته باشد و طرح های فاضلاب به خاطر کمبود منابع، با کندی همراه باشد و از سوی دیگر، پول فروش آب و برق وگاز وبنزین به صورت پول نقد در مسیری هزینه شود که هیچ برنامه ای برای آن نداریم.
برخی صاحب نظران سیاسی، با مخالفت جدی برای کاهش یارانه ها و حذف خانوارهای پردرآمد از دریافت یارانه، گفته اند که یارانه ها، انفال و متعلق به همه مردم ایران است و هیچ کسب نباید حذف شود. لذا اگر مجلس محترم با حذف یارانه مخالفند حداقل آن را به سمت تولید، تامین اجتماعی، آب و فاضلاب و خدمات زیربنایی متناسب با شان ملت ایران هدایت کنند و قانونی را تصویب کنند تا یارانه ها به حساب بیمه تامین اجتماعی، پرداخت حق بیمه، تامین کسری بودجه تامین اجتماعی، طرح های فاضلاب و آب و برق و پرداخت قبض های مردم هزینه شود.
شایسته نیست در کشوری که شهرهای آن هنوز فاضلاب مناسب ندارند و پیمانکاران و تولید کنندگان و خدمات بیمه ای و بیمارستانی و تامین اجتماعی به عنوان ضرورت های اولیه در تنگنا هستند، پول نقد یارانه بدهیم و تورم درست کنیم و این پول به جای این که به نفع مردم باشد عملا عامل تورم باشد.
براین اساس در پاسخ به نگرانی کسانی که تصور می کنند هدفمندی واقعی یارانه ها و حذف برخی گروه ها، ممکن است باعث کاهش قدرت خرید گروه های کم درآمد شود، باید گفت که چنین چیزی مطرح نیست اگر هم دهک هایی حذف شوند از پر درآمدها خواهد بود و این به نفع فقرا و کم درآمدهاست
زیرا اگر شما 40 هزار تومان بگیرید اما 100 هزار تومان تورم داشته باشید عملا از شما مالیات گرفته شده و یارانه نداده اند.
باید به سیاست دولت تدبیر و امید اعتماد کنید حداقل بدانید که اگر یارانه های نقدی به گروه های پر درآمد حذف یا کاهش یابد از سوی دیگر چاپ پول و استقراض و ناکارآمدی و تخصیص غیر بهینه منابع کم می شود و تورم کم می شود و این به نفع کشور است
سیاست های سال های اخیر جز تورم نتیجه ای نداشته و تنها گروه های بسیار فقیر جامعه سود برده اند که آن هم باعث شده بسیاری از خانوارها تولیدهای کوچک خود را حذف کرده اند و به جای پختن نان و پرورش مرغ و خروس و چند راس گوسفند و گاو، و مزرعه و باغ کوچک، حالا تولید خود را کاهش داده اند.
فکر کنیم و با پول مفت تورم زا خود را دچار مشکل نکنیم پول باید به راه درست و عمران و بهداشت و سلامتی و بیمارستان و بهزیستی و کمیته امداد داده شود نه این که همه مردم را با یارانه بی حساب وکتاب دچار مشکل تورم کنیم....
یکی از آثار هدفمندی یارانه ها باید حذف قاچاق سوخت و واردات قاچاق سوخت به جای خروج قاچاق سوخت باشد در حالی که الان به خاطر رشد نرخ ارز ، بنزین ارزان تر از کشورهای دیگر شده وقاچاق بنزین دوباره آغاز شده است در نتیجه باید معادل 50 سنت یا 80 سنت قبلی، نرخ بنزین را معادل فوب خلیج فارس تعیین کنیم
امابه خاطر تورم 40 درصدی، دولت تمایلی به اجرای این سیاست ندارد و نگران بازتاب منفی آن بر تورم است.
براین اساس می توان نتیجه گرفت که هدفمندی یارانه ها، به جای آن که باعث کاهش مصرف بنزین و سوخت شود و قیمت را تعادلی کند، عملا باعث قاچاق شده و هزینه پرداخت یارانه نقدی را روی دست دولت گذاشته است یعنی از طرح هدفمندی یارانه ها، تنها هزینه سرسام آور پرداخت یارانه نقدی باقی مانده است و نرخ های ریالی آب و برق و گاز وبنزین و... عملا کمتر از رقم قیمت های جهانی قبلی است.
براین اساس، دولت محترم باید در گفت وگویی صمیمانه با مردم و همچنین جلسه ای در مجلس، راهکار هدفمندی یارانه ها، را متناسب با قواعد علم اقتصاد و توصیه های کارشناسی، تغییر دهد و به جای پرداخت نقدی یارانه ها، تولید وخدمات اجتماعی را گسترش دهد و همان طور که همه دولت ها در اجرای وظایف حاکمیتی خود، به تامین اجتماعی و زیرساخت های فاضلاب و آب و برق وگاز و انرژی توجه دارند، منابع هدفمندی یارانه ها را که اکنون در مقایسه با سه برابر شدن نرخ ارز، عملا کاهش شدید دارد، به سمت تولید و تامین اجتماعی و زیرساخت ها هدایت کند.