کدخبر: ۳۳۱۲۲
۰۱ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵٦
چاپ

مسئول بسیج هنرمندان خراسان جنوبی:

باید در دانشگاه‌هایمان تحقیق را با آموزش همراه کنیم/ آموزش پایه هم باید زیرنظر آموزش عالی قرار گیرد/ تخصص در کنار علاقه کارساز است

باید در دانشگاه‌هایمان تحقیق را با آموزش همراه کنیم/ آموزش پایه هم باید زیرنظر آموزش عالی قرار گیرد/ تخصص در کنار علاقه کارساز است

بیرجندرسا- یوسفی گفت: مخصوصا پس از پیروزی انقلاب توجه مسئولین عالی رتبه به خصوص مقام معظم رهبری به دانشگاه و قشر دانشجو افزایش یافته است.

پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا گفتگوی مشروحی با پیام یوسفی مسئول بسیج هنرمندان استان و استاد دانشگاه بیرجند راجع به مسائل مختلف مربوط به امور دانشگاه‌ها ترتیب داده است که توجه شما را به آن مبذول می‌دارد:

درکشور ما توجه به دانشجو تا چه حد است واین توجه چه تاثیری بر جامعه داشته است؟
در کشور ما همواره توجه به دانشجو وجود داشته است. مخصوصا پس از پیروزی انقلاب توجه مسئولین عالی رتبه به خصوص مقام معظم رهبری به دانشگاه و قشر دانشجو افزایش یافته است. شاهد این مدعا دیدارها و بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان است که ایشان در این دیدارها رهنمودهای خود را به دانشجویان در طیف‌های گوناگون ارائه می‌دهند و مسیر پیشرفت را مشخص می‌کنند. این موضوع مبین وجود دید عمیق در سطح عالی نسبت به دانشگاه در کشور ماست. اما درسطوح معمول جامعه متاسفانه آنگونه که در شان یک دانشجوست با او برخورد نمی‌شود که یکی از دلایل این نوع برخورد مسائل اقتصادی است که موجب رویکرد نامناسب دانشجویان در برخی محیط‌ها نسبت به علم و پژوهش می‌شود. ترویج مدرگ کرایی و نمره محوری در بعضی دانشگاه‌ها و بازماندن دانشجو از تفکر وتولید علم نیز می‌تواند دلیل دیگری بر رخ دادن این موضوع باشد. بنابراین جا دارد جامعه نسبت به این قشر تاثیر گذار توجه بیشتری داشته باشد.

به نظر شما افزایش تعداد دانشگاه ها و مراکز آموزشی مانند پیام نور و آزاد وغیرانتفاعی و… مفید است یا مضر؟ این مراکز بر سطح علمی جامعه چه تاثیری گذاشته است؟
این موضوع می‌تواند هم مفید و هم مضر باشد. از طرفی افزایش تعداد مراکز در سراسر کشور سبب مباهات است و از طرفی اگر سبب پایین آوردن سطح علمی وتوجه کمتر به تحقیق و پژوهش و افزایش مدرک گرایی شود مضر است. بسیاری از اوقات مدارک به افرادی که توانایی لازم را دارا نمی‌باشند، اعطا می‌شود. این امر در دراز مدت آسیب بزرگی به توانایی علمی جامعه وارد می‌آورد. باید جهت کمرنگ شدن این موضوع نهادهای قانون گذار مانند مجلس و دولت به آن ورود پیدا کنند و قانون افزایش مراکز علمی را سروسامان دهند. زمانی که قرار است یک مرکز علمی ایجاد شود، باید به تمام زیرساخت‌های لازم توجه شده و افراد متخصص که به مقوله ی تولید علم توجه دارند انتخاب شوند.

چگونه می‌توان اختلاف سطح علمی میان دانشگاه‌های داخل و خارج کشور را جبران کرد؟
در داخل کشور بعضی از دروس پایه برای اکثر رشته‌ها به کار می‌رود در صورتی که اصلا در آن رشته کاربرد ندارند و فقط وقت دانشجو را می‌گیرند. مدیریت دانشگاهی نیز باید بهبود یابد تا از اتلاف وقت وانرژی جلوگیری شود. اما در خارج از کشور از همان ابتدا دروس تخصصی را مورد توجه قرار می‌دهند و از حاشیه دور می‌شوند. یعنی وقت دانشجو را با تدریس مجدد دروسی که در گذشته تدریس شده نمی‌گیرند و در ترم‌های بالاتر عمق بیشتری به دروس تخصصی می‌دهند به طوری که به دروسی می‌رسند که ما آن‌ها را در کارشناسی ارشد مشاهده می‌کنیم. بنابراین باید دروس تخصصی و مرتبط با رشته بیش از دروس عمومی مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این آن‌ها تحقیق را با آموزش همراه کرده‌اند. دانشجو هر درسی که می‌خواند باید یک تحقیق ارائه دهد یا وارد کارگاه یا آزمایشگاه شود و کار انجام دهد و ایده‌ی جدید بدهد که سبب تولید علم شود. ما نباید صرفا به آموزش اکتفا کنیم.

تحقیق و پژوهش تا چه اندازه لازم است و درکشور ما تا چه حد به آن توجه می شود؟
تحقیق یعنی رسیدن به ایده های نو که گره گشای سوالات و مشکلات مختلف است. این امر یک ضرورت است بگونه‌ای که اگر جامعه‌ای خواهان حرکت رو به جلو و عدم رکود است باید بیشترین توجهش را به آن معطوف دارد. در کشور ما نیز گوشه چشمی به این موضوع وجود دارد اما لازم است بیشتر به این امر توجه شود.

به نظر شما بورس دانشجو به خارج از کشور کار درستی است؟
تبادل علم بین محیط‌های سراسر دنیا لازم است، اما نباید این امر به صورت افسار گسیخته و بی حساب و کتاب باشد. وجود اینترنت و رابطه میان دانشگاه‌های دنیا این مراودات را تسهیل کرده است ولی اگر سیاستگذاران علمی کشور تشخیص دهند در بعضی علوم جدید طبق بعضی ضوابط و قراردادها دانشجویان نخبه و معتقد به غرور ملی برای تحقیق و علم آموزی اعزام شوند و برگردند، این امر می‌تواند به کشور درزمینه‌ی پیشرفت و حرکت رو به جلو کمک شایانی کند.

دلیل مدرک گرایی ودوری از پژوهش چیست؟
مهم‌ترین بحث ضعف در راهبری صحیح از طرف اساتید است، چون دانشجو تحت ضوابط دانشگاه و استاد است. اگر استاد به خوبی درس را ارائه دهد، چند منبع معتبر معرفی کرده و دانشجو را ملزم به استفاده از این منابع کند؛ دانشجو نکات جدیدی می‌آموزد و روحیه ی پژوهش طلبی در دانشجو رشد می‌یابد. ولی وقتی اساتید روی ارزیابی دانشجو توجه خاصی نداشته باشند و نگاه خاصی روی پیشرفت از سوی آنان وجود نداشته باشد دانشجو فقط دنبال نمره گرایی است.

دانشجوها اکثرا به دنبال اموختن تئوری دروس هستند و کمتر به انجام عملی دروس می پردازند. ایا این امر باعث پایین امدن سطح کارایی افراد وناتوانی در تبدیل علوم تئوری به عملی نمی شود؟
عملی انجام دادن دروس بسیار موثر است.مخصوصا دانشجویانی که می‌خواهند از علمشان در زمینه ی کار استفاده کنند لازم است که کار کرده باشند،کسب تجربه کرده باشند ودر محیط های فنی نیز فعالیت کرده باشند. یکی از دلایل این مشکل به سیاست گذاری و برنامه درسی دانشگاه بر می کردد که زیاد به مسائل عملی ورود نمی یابد و هرروز بحث تئوری و حفظی راقوی تر میکند.همچنین مسائل غیر تخصصی انقدر وارد شده که دانشجو نمی تواند تمرکز را روی کار داشته باشد و به حاشیه می رود.از این گذشته کمبود امکانات ومحروم بودن دانشجو از حضور در مراکز تحقیقاتی و کارگاه های اموزشی نیزسبب این می شود که دانشجو باوجود دارا بودن مدرک کارایی نداشته باشد. در راستای حل این مشکل کارهایی صورت گرفته است.مثل مدارسی که تحت عنوان هنرستان که با هدف همراه ساختن علم و عمل تاسیس شده اما متاسفانه در سال های گذشته دارای سطح پایینی از علم بوده است. دانشگاه های کاردانش نیز با همین هدف ساخته شدند اما در عمل انچنان که باید کارهای عملی مشاهده نمی شود.

ترس دانش پژوهان از کمبود بازار کار و نیز نپرداختن انها به رشته ی مورد علاقه به دلیل کمبود کار چه تاثیری در جامعه دارد؟
یکی از توصیه های من به دانش پژوهان این است که از همان ابتدا به دنبال علاقه ی خود بروند و به حرف های رایج در جامعه مثل اینکه کدام رشته درامد بیشتری دارد یا کدام رشته در بورس است توجه نکنند.وقتی خود انسان به رشته ای علاقه نداشته باشد نمی تواند در ان رشته پیشرفت کند،چون ریشه علاقه و تمایل در استعداد نهفته ی درونی است.

چه مقدار از مشکلات درسی دانشجویان در درک و فهم درس ونحوه ی مطالعه را ازسیستم پایه می دانید؟
به نظر من باید اموزش و پرورش با سیستم اموزش عالی پیوند برقرار کند تا یک سیر منظم و موثری بر فرایند اموزش و پرورش از پیش دبستانی تا انتها حکم فرما شود.اما متاسفانه بین این دو وزارت خانه هماهنگی نیست و وقت و هزینه ی زیادی مخصوصا در دوره قبل دانشگاه صرف می شود اما خروجی ندارد. مثلا یک دانش اموز ما تاانتهای دوران دبیرستان چند ساعت در کلاس زبان انگلیسی می نشیند؟!زمانی که دیپلم می گیرد با صرف این زمان و هزینه چه خروجی دارد؟!چقدر می تواند به زبان انگلیسی تسلط نشان دهد و مکالمه کند؟! یک انسانی که دیپلم دارد و ۱۲سال وقت گذاشته و کشور برای او هزینه کرده است ،چه توانمندی در زمینه ی علمی دارد؟!تنها دارای یک سری محفوظات است که کارایی ندارد. ما باید هدف گذاری کنیم.باید توانمندی ها را مقطعی تنظیم کنیم.باید سیستم های اموزشی موفق خارج از کشور را انالیز کنیم و با توجه به آن ها کاستی های خود را شناسایی کنیم.

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.