کدخبر: ۳۳٦۹٦
۱۷ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۱۵
چاپ

معرفی دو نوع مرگ!

معرفی دو نوع مرگ!

گناهان مرگ آفرین می‌تواند گناهی را شامل شود که به سبب آن گناه، حدود و کیفر مرگ و قتل جاری شود؛ ولی در این جا موارد و منظور از گناهان مرگ آفرین، این موارد را شامل نمی‌شود. بنابراین به گناهانی توجه داده شده است که به طور غیرمستقیم مرگ به ظاهر طبیعی نه قتل را موجب می‌شود.

 


 

 

 

مرگ آدمی به دو سبب اصلی اتفاق می‌افتد، مرگ‌هایی که به سبب پایان یافتن توانایی و ظرفیت جسمی بدن فرا می‌رسد و از آن به مرگ طبیعی یاد می‌شود، و مرگ‌هایی که به سبب اتفاقات و رفتارهای آدمی رخ می‌دهد و از آن به مرگ زودرس و ناگهانی تعبیر می‌شود.

در فرهنگ قرآنی، دو دسته مرگ مورد شناسایی قرار گرفته است که از آن به اجل مسمی و اجل معلق یاد می‌شود. اجل مسمی شاید تا اندازه‌ای شباهت به همان مرگ طبیعی داشته باشد هرچند که تفاوت‌هایی نیز میان آن دو می‌توان قائل شد. اجل معلق نیز شباهت‌هایی با مرگ ناگهانی دارد. البته بهتر است که از اجل معلق به مرگ زودهنگام یاد شود.

مرگ زودهنگام یا مرگ ناگهانی و یا همان اجل معلق، چنان که گفته شد به طور مستقیم ارتباط تنگاتنگی با رفتارهای ما دارد. از این رو ارتباط گناهان با مرگ زودهنگام و ناگهانی و نیز اجل معلق در آیات و روایات ثابت شده است. براین اساس سخن گفتن از مرگ گناهی و گناهان مرگ آفرین، در روایات امری طبیعی جلوه داده شده است. به این معنا که گناهان، کارکردهای متفاوت و متعددی در زندگی بشر در دنیا و آخرت دارند؛ از جمله کارکردها و آثار آن در زندگی دنیوی می‌توان به ایجاد مرگ‌های ناگهانی و زودهنگام و همچنین کاهش نعمت‌ها و روزی‌ها، افزایش نقمت ها و گرفتاری‌ها و مانند آن اشاره کرد.

اجل در فرهنگ قرآنی به دو بخش اصلی اجل مسمی (حتمی) و اجل معلق تقسیم شده است. اجل مسمی به این معناست که برای هر چیزی زمان مشخصی است که با سرآمد آن عمر آن چیز پایان می‌یابد. به عبارت دیگر هر چیزی در طبیعت تاریخ مصرف دارد

 

 

البته ناگفته نماند که گناهان مرگ آفرین می‌تواند گناهی را شامل شود که به سبب آن گناه، حدود و کیفر مرگ و قتل جاری شود؛ ولی در این جا موارد و منظور از گناهان مرگ آفرین، این موارد را شامل نمی‌شود. بنابراین به گناهانی توجه داده شده است که به طور غیرمستقیم مرگ به ظاهر طبیعی نه قتل را موجب می‌شود.

اجل حتمی و اجل معلق

اجل به معنای هنگام، زمان، وقت معین و محدود، (لغت نامه دهخدا) نهایت زمان عمر، هنگام مرگ، (فرهنگ لاروس.) مدت تعیین شده برای امور مثل نهایت مدت برای ادای قرض (همان و نیز فرهنگ فارسی معین.) و پایان عمر انسان‌ها، امت‌ها و موجودات است. (مفردات راغب؛ العین؛ مجمع‌البیان، ج3و 4). واژه «اجل» هم در امور تکوینی و هم در امور اعتباری، کاربرد دارد و در این جا مراد از اجل همان، اجلی است که در امور تکوینی جاری می‌شود.

اجل در فرهنگ قرآنی به دو بخش اصلی اجل مسمی (حتمی) و اجل معلق تقسیم شده است. اجل مسمی به این معناست که برای هر چیزی زمان مشخصی است که با سرآمد آن عمر آن چیز پایان می‌یابد. به عبارت دیگر هر چیزی در طبیعت تاریخ مصرف دارد.

اجل مسمی که از آن به اجل حتمی نیز یاد می‌شود تنها مختص انسان نیست بلکه همه آفریده‌های الهی را در برمی گیرد. از این رو خداوند در آیاتی چون 38 و 39 سوره رعد و 103 و 104 سوره هود و 29سوره لقمان و 13 سوره فاطر و 5سوره زمر از اجل مسمای حرکت خورشید و ماه و برپایی قیامت و رستاخیز سخن می‌گوید و در آیه 2سوره رعد، کرات آسمانی را دارای اجل تغییر ناپذیر می‌داند. آیه34 سوره اعراف و نیز 49سوره یونس و آیاتی دیگر، از اجل مسمی و تغییرناپذیر امت‌ها و جوامع بشری سخن به میان آورده است.

به نظر می‌رسد که اجل مسمی همان اجل مکتوب باشد که در آیات 38و 39 سوره رعد و آیه 11 سوره فاطر از آن سخن گفته شده است. در روایات، «اجل مسمی» به اجل غیرقابل تغییر، تفسیر شده است. (نورالثقلین، ذیل آیه34 سوره اعراف).

اما انسان‌ها افزون بر اجل مسمی و تغییر ناپذیر دارای یک اجل معلق نیز هستند که تغییرپذیر است. (انعام آیه2) هم چنین از کلمه «یوخرکم الی اجل مسمی» در آیه9 و 10 سوره ابراهیم استفاده می‌شود که در مقابل «اجل مسمی» اجل دیگری نیز هست که قابل تغییر است که از این اجل دوم به اجل معلق یاد می‌شود.

گناه

از آن جایی که این اجل معلق ارتباط تنگاتنگی با رفتار و کردار آدمی می‌یابد، از آن به عنوان اجل زودهنگام نیز یاد می‌شود، زیرا شخصی که گرفتار اجل معلق می‌شود، می‌بایست به طور طبیعی و بر اساس اجل مسمای الهی، عمر بیش‌تری می‌داشت، ولی به سبب رفتارهایی، آن زمان از میان می‌رود عمرش کوتاه شده و گرفتار مرگ معلق می‌شود.

خداوند در آیات3 و 4 سوره نوح، عبادت گریزی و بی تقوایی و اطاعت نکردن از پیامبر الهی را موجب مرگ، پیش از رسیدن اجل مسمی معرفی می‌کند. به این معنا که امور سه‌گانه ترک عبادت، بی تقوایی و عدم اطاعت از پیامبران می‌تواند مرگ طبیعی آدمی را پیش اندازد و عمر او را کوتاه کند.

اگر برای کسی عمر طولانی یا کوتاهی نوشته شده باشد، خداوند می‌تواند همان اجل مکتوب و مسما را تغییر دهد، زیرا ام‌الکتاب در اختیار و بخشی از فرمان اوست که می‌تواند تغییر داده و محو و اثبات نماید

 

 

آیه10 سوره ابراهیم نیز اعراض از دعوت الهی را موجب کاهش عمر و نرسیدن جوامع و امت‌ها به اجل مسمای خود می‌داند؛ زیرا جوامع، با اعراض، از دعوت الهی، رفتاری را در پیش می‌گیرند که زمینه را برای انزال عذاب‌های الهی فراهم می‌آورد و بلایای به ظاهر طبیعی چون توفان و زمین لرزه و سیل و قحطی و مانند آن موجب می‌شود تا جامعه در وضعیتی قرار گیرد که استقرار و امنیت و آسایش نداشته باشد و از درون بپاشد و به جای همگرایی و اتفاق و عدالت، واگرایی و تفرقه و ظلم جانشین آن شود و مردم به جان هم بیفتند و دولت و نظام سیاسی و اجتماعی از میان برود به گونه‌ای که دیگر جامعه‌ای برقرار نماند.

 

 

تأخیر اجل معلق و تغییر آن

از آن جایی که در بینش و نگرش قرآنی، اجل به دست خداوند است و خداوند، به عنوان منشأ اجل‌ها معرفی شده و اوست که اجل و مدت زمان مرگ و هستی انسان‌ها و هر موجود دیگری را معین و مشخص می‌کند (آل عمران آیه145 و انعام آیات 2و 128 و نیز ابراهیم آیه10 و اسراء آیه99 و آیات دیگر) بنابراین می‌توان گفت که تغییر اجل‌ها نیز به دست اوست (رعد آیات38 و 39) و خداوند است که می‌تواند اجل‌ها را تغییر دهد و اجلی را محو و اجلی دیگر را ثبت کند.

براین اساس اگر برای کسی عمر طولانی یا کوتاهی نوشته شده باشد، خداوند می‌تواند همان اجل مکتوب و مسما را تغییر دهد، زیرا ام‌الکتاب در اختیار و بخشی از فرمان اوست که می‌تواند تغییر داده و محو و اثبات نماید. (نوح آیه47 و فاطر آیه11 و رعد آیات 38و 39)

خداوند در آیات 10 سوره ابراهیم و 4 سوره نوح،خود را منشأ اصلی تغییر اجل‌ها از جمله اجل معلق معرفی می‌کند. به این معنا که خداوند اجل معلق را نیز تأخیر می‌افکند.

امام صادق(ع) درباره تأثیر گناهان و بی تقوایی در مرگ‌های زودرس می‌فرماید: «نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء و تقرب الاجال و تخلی الدیار و هی قطعیه الرحم و العقوق و ترک البر»؛ «به خدا پناه می‌برم از گناهانی که نابودی را شتاب می‌دهند و مرگ‌ها را نزدیک می‌سازند و خانه‌ها را ویران می‌کنند و آن‌ها قطع رحم و آزردن و نافرمانی پدر و مادر و ترک احسان و نیکی است

 

 

البته در آیات دیگر تبیین و تشریح شده که این تغییر در اجل معلق و تأخیر در آن نیازمند زمینه‌ها و بسترهایی است که شخص خود با اعمال و رفتارش بدان شکل می‌بخشد.

 

 

گور خود را با دست خود نکنیم !

به هر حال بسیاری از مردم به سبب ترک اطاعت و تقوای الهی، گرفتار مرگ زودرس می‌شوند و گناهان، عمرشان را کوتاه می‌کند؛ چنان که خداوند به صراحت می‌فرماید که بسیاری از سختی‌ها و مشکلات زندگی به سبب ترک ذکر الله است: و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا «و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت.»

امام صادق(ع) درباره تأثیر گناهان و بی تقوایی در مرگ‌های زودرس می‌فرماید: «نعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء و تقرب الاجال و تخلی الدیار و هی قطعیه الرحم و العقوق و ترک البر»؛ «به خدا پناه می‌برم از گناهانی که نابودی را شتاب می‌دهند و مرگ‌ها را نزدیک می‌سازند و خانه‌ها را ویران می‌کنند و آن‌ها قطع رحم و آزردن و نافرمانی پدر و مادر و ترک احسان و نیکی است.»

آن حضرت(ع) هم چنین در این باره می‌فرماید: من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالاجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممن یعیش بالاعمار؛ تعداد کسانی که به واسطه گناهان خود می‌میرند از کسانی که به واسطه به سر آمدن عمر (اجل حتمی) می‌میرند بیشتر است، و تعداد کسانی که به سبب احسان و نیکوکاری زندگی درازمی کنند، افزون‌تر است. (بحارالانوار، ج5، ص 410)

باشد با پرهیز از گناهان و ترک آن و هم چنین پیروی از آموزه‌های قرآنی و اسلامی، در مسیری گام برداریم که نعمت‌های الهی به سوی ما سرازیر شده و بلایای به ظاهر طبیعی و عادی از سر ما دور گردد و جامعه و کشور اسلامی از برکات الهی بهره‌مند شود.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.