بیرجندرسا- سرمربی سابق تیم امید ایران گفت: قیافه بازیکنان امید نشان میدهد که آنها انگار برای میهمانی به کرهجنوبی رفتهاند نه مسابقات بازیهای آسیایی.
خبرگزاری فارس گفتوگویی با مایلیکهن در مورد شرایط روز فوتبال به شرح زیر انجام داده است:
شایعه شده شما جانشین نصرت ایراندوست در ملوان میشوید زیرا برای دیدن بازی پیکان و ملوان به ورزشگاه رفتهاید.
ایراندوست یکی از مربیانی است که به او علاقه خاصی دارم و کارش را خوب بلد است. اگر یکسری بازیکن به تیم ملوان تزریق شود، شرایط این تیم با ایراندوست بهتر خواهد شد. هر وقت هم ایراندوست نظر مشورتی بخواهد با همه وجود در اختیارش خواهم بود زیرا او شخصیت قابل احترام و دوست داشتنی است. من زادگاهم انزلی است، ضمن اینکه در مقطعی پنج، شش هفته هم هدایت پیکان را برعهده داشتهام. اگر اینگونه است چرا نمیگویند میخواهم سرمربی پیکان شوم، زیرا آقای مهندس ثنایی مدیرعامل باشگاه پیکان آمد و به من ابراز محبت کرد و مرا نزد خودش برد، البته من قرار نیست سرمربی این تیم هم شوم.
کارلوس کیروش در مسابقه استقلال و فولاد دوباره خمیازه کشید و خواب آلود بود، نظر شما چیست؟
من پیش از این هم گفته بودم که انتظارم از کیروش این است که یک بازی لیگ را بدون آنکه بخوابد تماشا کند. آقای کیروش گفته برای رسیدن به موفقیت باید صبحها زودتر از خواب بلند شویم، اما من به ایشان میگویم بیدار شدن صبحزود و سحرخیزی، پیشکش! به کیروش توصیه میکنم بعدازظهرها که گاها برای تماشای یک مسابقه میآید نخوابد و بازی را به طور کامل ببیند. عدم بازیهای خوب ما در جام جهانی به خاطر این بود که اکثر مواقع ایشان خواب بودند، زیرا ما بازیکنانی داشتیم که میتوانستند خیلی خوب بازی کنند و به تیم ملی ما کمک کنند و از اعتبار فوتبال ایران دفاع کنند. وینگادا هم دست راست کیروش است و در بازیهای آسیایی دیدید که چه نتایجی کسب کرد. وینگادا رفیق فابریک کیروش است. اگر یک مربی ایرانی به جای او بود چه بلایی به سرش میآوردند؟
اما برخی از شما انتقاد میکنند و میگویند شما در مقدماتی جام جهانی گفتید که وینگادا تیم ملی را به جام جهانی برد؟
گاهی ممکن است یک جمله از یک مصاحبه مرا بگیرند و دربارهاش صحبت کنند. من به این مسئله معترض بودم که کیروش با وجود داشتن سه، چهار دستیار بعد از آنکه در بازی با قطر محروم شد، وینگادا را به تیم ملی ایران آورد، در هیچکجای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد.
وینگادا گفته به خاطر نتایج تیم امید عذرخواهی میکند اما استعفا نمیدهد.
آنها سرشان برود استعفا نمیدهند چون میخواهند پولشان را تمام و کمال بگیرند، مهم برای آنها پول است و دیدید که چگونه سر ما کلاه رفت و گفتند زودتر این آقایان را بگیرید، زیرا از بهترین تیمهای دنیا پیشنهاد دارند. گاهی ممکن است یک تیم خوب بازی کند اما بد نتیجه بگیرد، اما واقعیت آن است که ما در دیدار با ویتنام و قرقیزستان بد هم بازی کردیم. دیدید که چه بلایی بر سر غلام پیروانی و اکبر محمدی آوردند، اکبر محمدیای که تیمش به آن زیبایی بازی میکرد و اکثر بازیکنانش هم که اکنون جزو بازیکنان مطرح فوتبال ایران هستند.
اگر از نظر فنی بخواهید علت ناکامی تیم امید در بازیهای آسیایی را بگویید، چه دلیلی برای این شکست بزرگ عنوان میکنید؟
بازیکنان خوبی در تیم امید داریم، اما عدم شناخت وینگادا و نحوه بازی گرفتن بازیکنان مهم است که وینگادا نتوانست این کار را انجام دهد. انضباط درونتیمی و بیرونتیمی و خارج از بازی هم ضعیف بود. بازیکنان باید دراختیار تیم و مربی باشند اما بازیکنان دراختیار خودشان بودند.
محمد خانزاده هم در بازی ویتنام حرکت زشتی را مرتکب شد.
خانزاده عصبی شد، باید با بازیکنان صحبت میشد، شما قیافه بازیکنان را نگاه کنید، بیشتر به این شباهت داشت که آنها انگار میخواهند به میهمانی بروند نه میدان مسابقه. واقعاً نمیدانم چه بگویم، آنقدر حرص و غصه خوردهام و مریض شدهام.
چرا شما در برنامه 90 عصبانی شدید؟
در این برنامه به من وقت نمیدادند. وقتی در برنامهای علیه یک نفر صحبت می شود و جوی علیه او ایحاد می شود برنامه باید به آن فرد غایب وقت کافی بدهد اما شیوه برنامه 90 اینگونه است که وقتی قصد دارد برنامه را به سمتی که می خواهد ببرد اجازه به نفر مقابل نمی دهد. درآن برنامه به هر حال رحیمی به گونهای از من اسم برد که میخواست به بینندگان تلویزیونی اینگونه تلقین کند که من با دشمنان فلانی صحبت و مذاکره کردهام. وقتی هم به برنامه تلفن زدم من را دو ساعت پشت خط نگه داشتند و اکثر بینندگان خواب شان برد و ساعت 2 و 30 دقیقه صبح به من وقت دادند آن هم درحالی که تهدیدشان کردم و گفتم اگر به وقت ندهید می آیم جلوی در سازمان صدا و سیما مینشینم. در حالی که من با کسی دشمنی ندارم و حاضر نیستم خار به پای دشمنم هم برود. اما یک سؤال از خود رحیمی دارم، به چه دلیل خودش 5، 6 مرتبه با من تماس گرفت و به من تلفن کرد، من شناخت چهل ساله از رحیمی دارم، او شب قبل از مدیرعاملیاش هم با من مشورت و صحبت کرد و به او گفتم، شک ندارم که مدیرعاملی پرسپولیس را قبول میکنی. چندین مرتبه هم تلفن کرد و میخواست با من جلسه بگذارد، اما من از زیر این کار دررفتم زیرا نمیخواستم ذهنیتش را خراب کنم، گفتم شاید من نمیتوانم با فلانکس کار کنم، بنابراین نمیخواستم ذهنیت او را تغییر دهم.
برکناری علی دایی خیلی جنجالی شد.
سؤالم این است، وقتی ما را برکنار کردند آیا به ما ابلاغی دادند؟ وقتی اعلام میشود که کسی را نمیخواهند یعنی اینکه برکنار شده است اما آقایان به دنبال درگیری بودهاند، مدیرعامل و سرمربی با هم تبانی کردند و تصورشان این بود که اگر در این زمینه کوتاه نیایند و با هم باشند طرف مقابل زمین خواهد خورد. برایشان مهم نبود چه اتفاقی میافتد و چه درگیریهایی ممکن است پیش بیاید. تا جایی که من اطلاع دارم قرار بود که در آن تمرین که سرمربی جدید میخواست حضور پیدا کند تماشاگری حضور نداشته باشد، اما عوامل آقایان یعنی ع.ح همه کارهای را ردیف کردند و قفل در ورزشگاه درفشیفر را هم شکاندند تا آدم های خودشان روی سکوها بیایند و وحشتناکترین توهینها را انجام دهند، همه چیز با حساب و کتاب بود. آقایان نگران این بودند که بدون ابلاغ نتوانند حق و حقوقشان را بگیرند درحالی که با این همه اعلامهای رسانهای آنها میتوانستند به حق و حقوقشان برسند. برخی هم سیاهبازی میکردند و مقابل تماشاگران میگفتند فحش ندهید و همه چیز درست میشود، یعنی ما برمیگردیم.
بحث رأی دادگاه شما و پرونده علی دایی به کجا رسید؟
ما به این رأی اعتراض کردهایم تا دادگاه تجدیدنظر در موردش حکم بدهد.