کدخبر: ۳۵۵۵
۱۱ تیر ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۱٤
چاپ

در نشست نقد و بررسی مجموعه هوش سیاه 2 مطرح شد:

آب‌پرور: برای ساخت ادامه «هوش سیاه» تا ۱۰۰ قسمت ایده دارم

آب‌پرور: برای ساخت ادامه «هوش سیاه» تا ۱۰۰ قسمت ایده دارم

بیرجندرسا-کارگردان مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه» گفت: بارها در تلویزیون و نزد مدیران اعلام داشته‌ام که من برای هوش سیاه تا صد قسمت برنامه و ایده دارم و می‌توانم آن را پرکشش و جذاب ادامه بدهم.

هوش سیاه 2 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل از خبرگزاری فارس، بعداز ظهر روز  دوشنبه (دهم تیرماه) نشست نقد و بررسی سریال «هوش سیاه 2» در قالب چهل و یکمین برنامه خانه فیلم فردوس با حضور مسعود آب پرور (کارگردان)، سید مرتضی فاطمی (تهیه‌کننده)، آرش قادری(نویسنده)، مجید واشقانی، سودابه بیضایی، یغما یارعلی، کاوه مهدوی، امیر مومنی‌پور، ارسلان قاسمی(بازیگران) و محمدرضا لطفی مجری و منتقد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. در ابتدای این نشست لطفی منتقد برنامه عنوان کرد جمشید گرگین علیرغم میل بسیار زیادش برای حضور در این جلسه به دلیل سفر نتوانست اینجا باشد،اما یادداشتی را به من دادند که تاکید داشتند آن را حتما برای مردم بخوانم. پس از آن یادداشت گرگین خوانده شد که در قسمتی از آن آمده بود مدت‌ها بود که خودم، خود را ممنوع التصویر در جلوی دوربین کرده بودم و زمانی هم که از دفتر آقای آب‌پرور با من تماس گرفتند تازه از سفر آمده بودم و موهایم را هم تراشیده بودم. این موضوع را به دستیار آقای آب‌پرور گفتم، اما به اصرار دوستان قرار ملاقاتی گذاشته شد و من توفیق حضور در این کار را پیدا کردم و جلوی دوربین مسعود آب پرور قرار گرفتم. به زعم من تماشاگر، و نه بازیگر هوش سیاه، این سریال متفاوت‌ترین مجموعه‌ای است که من در این چند سال دیده‌ام و این موفقیت را به مسعود آب پرور و سایر همکاران صمیمانه تبریک می گویم. پس از این نامه لطفی درباره هوش سیاه 2 گفت: وقتی کاری مورد استقبال قرار می‌گیرد و در آن استانداردهایی رعایت می‌شود و به شعور مخاطب توهین نمی‌شود، باید به آن کار دست مریزاد گفت. فارغ از هرگونه نقد و ایرادی اول از همه باید به تیم و گروه هوش سیاه 2 تبریک گفت. کاملا مشخص است که برای ساخت این کار زحمت کشیده شده است و مخاطب شناسی صورت گرفته است. قطعا هوش سیاه بی عیب و نقص نیست و مشکلاتی دارد،اما فکر می کنم خروجی کار آن قدر محاسن دارد که عیب ها چندان به چشم نمی آید. از نکات به شدت مهم و خوب کار شناخت مدیوم تلویزیون و ابزار رسانه توسط سازندگان و خصوصا نویسنده و کارگردان بوده است که فهمیده بودند در دنیای پر سرعت امروز قدم اول جذب مخاطب است.هوش سیاه 2 خوشبختانه نسبت به سری اول از سرو شکل بهتری برخوردار است و این یک امتیاز است.متاسفانه ما در کشور در ژانر و گونه پلیسی و اکشن به شدت ضعیف و ناتوان هستیم.هزار و یک دلیل برای این ضعف وجود دارد،اما اغراق نیست اگر بگوییم این مجموعه خصوصا و خصوصا از لحاظ تکنیکی باب جدیدی را در سریال سازی باز کرده است.از نکات قوت دیگر این کار رعایت درست قواعد ژانر بوده.حال در مورد نقاط ضعف کار می توان به معلق ماندن میان یک اثر ایرانی صرف و یک پلیسی بین المللی و حتی آمریکایی سخن به میان آورد،همچنین از موارد دیگر موضوع جرائم اینترنتی است که چون هنوز برای خیلی از ایرانی ها ملموس و اتفاق افتاده نیست می توانست به گونه ای با ان برخورد شود که مردم بیشتر این بستر را حس کنند و با آن درگیر شوند. در ادامه این نشست و پس از نظر منتقد جلسه مسعود آب پرور عنوان کرد: همه چیز با فیلم سینمایی قتل آن لاین شروع شد.در آن فیلم سیمافیلم پنجاه درصد شریک بود و در زمان اکران ان،یعنی در سال 85 مدیر وقت سیما فیلم به بنده گفتند که خیلی حیف است که چنین تجربه خوب و جوانانه ای که ارتباط مستقیم با تکنولوژی دارد در قالب یک فیلم سینمایی پایان بگیرد و باید آن را به شکل سریال ادامه داد. همین موضوع باعث شد تا ما به اتفاق6،7 محقق و نویسنده با مراجعه به پرونده های اداره آگاهی  شروع به قصه سازی کردیم و 8،9 قصه تصویب شده بود که آقای قادری به کار اضافه شدند و شخصیت کامران خلق و ساخته شد و این مسیر ادامه پیدا کرد. فکر می کنم اگر ما در این مجموعه موفقیتی داشتیم به این برمی گردد که تیم ما نقشه راه داشت.یعنی ما از نیمه اول تولید هوش سیاه یک این تصمیم را گرفتیم که آن را ادامه دهیم و آن را مبسوط کنیم. به هنگام شروع تولید هوش سیاه دو ما خودمان برای خودمان یک شرط گذاشتیم که هوش سیاه 2 زمانی باید تولید شود که از سری قبل یک سر و گردن بالاتر باشد.ما در واقع با خودمان رقابت داشتیم و رقیب ما هوش سیاه یک بود.پس این چالش با خودمان خیلی جدی بود.توجه داشته باشید که در کار پلیسی باید قواعد ژانر حتما رعایت شود و متاسفانه در کشور ما سوء تفاهم سینمای بومی و سینمای ملی باعث می شود تا خیلی چیزها بهم بریزد.این قواعد ژانر که زبان بین المللی یک کار تصویری است گاها زیر چرخ دنده های سینمای بومی گیر می کند.سینمای پلیسی یکی از قربانیان بزرگ این موضوع است. پس از این توضیح آب پرور بیان داشت که بعضا از من درباره ساخت سری سوم سوال می شود.من در همین جا می گویم که بارها و در تلویزیون و نزد مدیران اعلام داشته ام که من برای هوش سیاه تا صد قسمت برنامه و ایده دارم و می توانم آن را پرکشش و جذاب ادامه بدهم.اما موضوعی که این وسط وجود دارد این است که ما در حین ساخت مجموعه هوش سیاه 2 شرایط خیلی سختی را پشت سر گذاشتیم و بی شک اگر بخواهم هوش سیاه 3 را بسازم باید از هوش سیاه 2 بهتر باشد و تا زمانی که این شرایط احراز نشود امکان ندارد که ان را کار کنم.من برایم مخاطب بی نهایت اهمیت دارد و به آنها احترام می گذارم،برای همین اگر یک درصد احساس کنم که این شرایط مهیا نیست چنین خیانتی را مرتکب نمی شوم. پس از مسعود آب پرور نوبت به سید مرتضی فاطمی رسید که وی در صحبت های خود گفت:در ابتدا جا دارد تا از تمام عوامل این مجموعه که این جا حضور ندارند تشکر کنم،خصوصا بچه های پشت دوربین که زحمت زیادی می کشند و کمتر دیده می شوند.اما در مورد هوش سیاه باید بگویم که با صحبت های آقای آب پرور در مورد هوش سیاه 3 به شدت موافق هستم.ما به هیچ عنوان حق عقب گرد نداریم و واقعیت این است که هوش سیاه با توجه به استانداردهای صداوسیما در نزدیکی قله قرار دارد و تمام دستگاههای مربوط باید برای ساخت چنین کاری کمک کنند و نباید تمام انتظارات را فقط از سازمان صداوسیما بخواهیم.مجموعه هایی از این دست پروژه های ملی هستند،به مردم احساس امنیت می دهد و نشان می دهد که پلیس آنها هوشیار است و با علم روز آشنایی دارد و این دست آورد کمی نیست.اما متاسفانه با وجود این موارد مثبت و ملی صفر تا صد این کار توسط صدا و سیما تولید گردید و ناجا به جز تجهیزات و ادوات که به تمام کارها کمک می کند و در اختیار همه قرار می دهد کوچکترین کمکی به ما نکرد.هرچند آقای احمدی مقدم دغدغه مشارکت مالی با این کار را داشتند و متوجه این خلاء و فرهنگ سازی بودند،اما ظاهرا بدنه اجرایی سیستم ایشان مانند وی دغدغه‌مند نیستند و در هر صورت کمکی از سوی آنها به ما صورت نگرفت. خیلی ها فکر می کنند برای این کار هزینه ای به مراتب بیشتر از سریال های دیگر شده است، در صورتی که ردیف بودجه هوش سیاه 2 ردیف الف و مطابق با سایر سریال‌ها بود و نه بیشتر و تازه بودجه ما برای 26 قسمت بود و کار تبدیل به 35 قسمت شد با همان بودجه 26 قسمت. به راستی چقدر باید هزینه کرد تا احساس امنیت را در مردم زنده نمود؟ سیاست گزاران کلان سازمان بر این باور بودند که بهتر است این مجموعه در برهه انتخابات پخش شود تا این حسی امنیت در مردم بیدار شود و بیشتر شکل بگیرد و مردم و مخاطب از ماهواره ها به تلویزیون برگردند و پای آن بنشینند.اینها واقعا دستاورد است.پیش تولید این مجموعه در سال نود آغاز گردید و در فروردین نود و دو در کشور ترکیه فیلمبرداری این کار پایان گرفت،البته نگارش کار زمان بیشتری برد. آرش قادری هم در این جلسه گفت: ما در سری اول تصمیم گرفتیم تا مردم را با مقوله جرایم اینترنتی آشنا بکنیم و بگوییم که  چنین چیزی وجود دارد.ما این اور تور را رفتیم و در سری دوم که مردم به آگاهی رسیده بودند موضوع را گسترش دادیم.در رابطه با ساخت سری سوم و این موارد صحبت شد،اجازه بدهید من نکته ای را بگویم.خیلی از دوستان به من ایراد می گیرند که چرا  شروع سری دوم تا هشت،نه قسمت در زندان می گذارد؟این جواب دقیقا همان بحث سری سوم و چهارم و پنجم است.به خدا اگر از ابتدا به ما می گفتند که مجموعه چند فصلی بنویس من در انتهای سری اول شخصیت کامران را به زندان نمی انداختم که بعد مجبور شوم در سری بعد هشت،نه قسمت صرف داستان چینی بیرون آمدن او بکنم.متاسفانه این اصلا خوب نیست که از ابتدا انتهای راهت مشخص نباشد.مثلا من همین الان صد قصه برای همین کار دارم،اما معلوم نیست که سری بعدی قرار است ساخته بشود یا نشود.همان طور که آقای آب پرور گفتند تازه در اواسط و اواخر کار بود که معلوم شد سری دومی هم می خواهد ساخته شود.متاسفانه ما تصمیم گیر نیستیم و تنها تصمیمات دیگران را اجرا می کنیم. از این رو خیلی چیزها دست ما به تنهایی نیست.اجازه بدهید مثالی بزنم.من در این کار سیناپس ننوشتم و قصه را یک ضرب جلو می بردم،این شخصیت ها بودند که پیش می رفتند و من نویسنده را با خود به جلو می کشیدند و فکر می کنم این سیال بودن در کار خیلی کمک کرد که همه چیز خشک و مهندسی شده نباشد.اما در تلویزیون شما باید در ابتدا سیناپس کار را کامل بنویسی تا انها از روی آن قضاوت کنند.نمی گویم کار بیراهی است و شاید حق هم دارند که بدانند،اما همین اعتماد در این کار یک اتفاق خوب را رقم زد.بعضی اوقات اعتماد باعث پیشرفت بیشتر می شود. پس از صحبت های آرش قادری، سودابه بیضایی بازیگر این مجموعه در پاسخ به این پرسش که   شما تجربه بازی در کارهای اکشن را داشته اید،چه چیز این کار باعث شد تا خروجی کاری متفاوت با سایر تجربه های دیگر بشود؟ و همچنین درمورد نقش سروان عزیز چه نظری دارید؟گفت: من فکر می کنم زمانی یک مجموعه یا فیلم می تواند مخاطب خود را جذب کند و موثر باشد که کارگردان و تهیه کننده شرایط لازم را برای ساخت یک کار خوب فراهم کنند.فکر می کنم بزرگترین دلیل موفقیت هوش سیاه از نظر من بازیگر کارگردان و تهیه کننده کار بودند که این شرایط را در زمان تولید فراهم کردند.کارگردانی که سر صحنه به تمام اجرای کارش مسلط باشد و به امید تدوین و موسیقی و کارهای پست پروداکشن نباشد به گروه انرژی می دهد.من این انرژی را در تمام طول فیلمبرداری داشتم و این نیرو را از آقای آب پرور می گرفتم.شاید تنها نگرانی من این باشد که دوست داشتم مردم پلیس را بهتر بشناسد،به عنوان مثال سروان عزیزی نباید فقط به عنوان یک پلیس شناخته شود،مخاطب باید تمام ابعاد یک پلیس را ببیند و با خوبی ها و بدی های او به عنوان یک انسان آشنا شود.همه ما آدمها پیچیدگی هایی داریم و پلیس هم یک انسان است.پلیس فقط یک پلیس با لباس فرم نیست،او پر از خوبی ها و بدی ها و هوشمندی ها و اشتباهات و احساسات است. مجید واشقانی در این نشست درباره نحوه حضورش در هوش سیاه 2این طور توضیح داد که:بی تعارف می گویم،وقتی کارگردانی در سطح آقای آب پرور به یک بازیگر پیشنهاد کار می دهد،بازیگر ناخودآگاه وسوسه می شود. برای من نیز این اتفاق افتاد و من فیلمنامه را نخواندم و تنها یک ربع با ایشان حرف زدم و بعد منتهی به قرارداد شد.برای من خیلی مهم بود که اولین جایی که ایمان را می بینیم کجاست و در چه شرایطی است؟چیزی که مرا خوشحال کرد ورود با خاصیت این کارکتر بود که منجر به کمک به شخصیت کامران گردید.به هرحال چند قسمت گذشته بود و تماشاگر می خواست کشف کند که کامران بالاخره به چه شکلی از زندان فرار خواهد کرد؟این حضور هوشمندانه کارکتر نشان از زیرکی نویسنده و کارگردان داشت و من بازیگر هم از آن استقبال کردم.معتقدم  بازیگر در هر ژانری که بازی می کند،اگر ارتباطش را با تماشاگر از دست بدهد تماشاگر را از دست داده است و اصلا دیده نخواهد شد حتی اگر موثرترین نقش فیلمنامه باشد.همواره سعی کرده ام در هر گونه و نقشی اعم از مثبت و منفی که بازی می کنم طوری ایفای نقش کنم که تماشاگر آن را دوست داشته باشد.چون اگر برای بیننده جذاب باشی نقشت هرچقدر هم که کوتاه و بلند باشد دیده می شود و مخاطب از دیدن تو لذت خواهد برد. یغما یارعلی هم در راستا این نشست و این که نوع حضورش در این مجموعه با توجه به پشتوانه تئاتری اش گفت که: اساسا بازیگرانی که از خواستگاه تئاتر می آیند به علت شرایط تئاتر و آموزش هایی که در آنجا می بینند بازیگران پخته ای هستند برای ایفای طیف گسترده و وسیعی از نقش ها.البته این نکته منفی وجود  دارد که گاها می گویند بازیگران تئاتر خیلی اگزجره و درشت بازی می کنند و باور پذیری در انها کم است.شاید این حرف در بعضی موارد درست باشد و بطور کل رد نیست،اما فکر می کنم بازیگری در این زمینه موفق می شود که هوشمند باشد و یک بالانس بین مدیوم تئاتر و تصویر برای خودش ایجاد کند و قاب و تصویر را بشناسد.آن وقت است که ان اتفاق خوب رخ می دهد و بازیگر شکوفا می شود.من در هوش سیاه 2 نقش بندی نداشتم،اما به دور از هر تعارفی می گویم که بعد از کار با کیانوش عیاری و مجموعه دکتر قریب این تجربه یکی از شیرین تریت و با ارزش‌ترین کارهای من در پرونده کاری ام بود. دلیل قبول این نقش بدون در نظر گرفتن متر و اندازه ان شخص مسعود آب پرور بود که بسیار از وی آموختم و این تجربه را با افتخار یکی از بهترین هایم می دانم. ارسلان قاسمی دیگر بازیگر این مجموعه نیز در توضیحات خود این طور بیان کرد که: معیار من برای انتخاب نقش قطعا فیلمنامه و کارگردان است.من همیشه در پی پیشنهاداتی که می شود فیلمنامه را حتما می خوانم،البته این بار این فرصت پیش نیامد و شاید علت ان این بود که من در سری اول نقش محوری داشتم و وقتی کاری کشش پیدا می کند که ادامه یابد من به عنوان یکی از کارکترهای سری قبل باید همراه می شدم.به نظر من شخصیت سهیل پتانسیل بالایی داشت هرچند ممکن است از لحاظ کمیتی دستخوش تغییراتی شده باشد، اما قطعا از لحاظ کیفیتی چیزی از آن کاسته نشده و برای من این کیفیت از هر چیز دیگری مهم تر است.فکر می کنم اینترنت یکی از تفریحات اصلی نسل من به حساب می آید.بر این باورم که هوش سیاه توانسته این اگاهی را به هم سن و سالان من بدهد که شمایی که پای اینترنت هستی،چنین اتفاقاتی برای تو هم می تواند رخ بدهد و همچنین بر این باورم که این موضوع در حد یک اگاهی است،یعنی کاربری که مجموعه را می بیند نمی گوید که این اتفاقات حتما برای من هم هست.این نکته را گفتم تا اذعان داشته باشم که عقیده دارم موفقیت این مجموعه در همین اگاهی دادن است. در ادامه  کاوه مهدوی و امیر مومنی پور نیز هرکدام خیلی کوتاه توضیحاتی را بیان کردند. مهدوی در ابتدا عنوان کرد که: هوش سیاه 2 آخرین کار من بود و بد نیست بدانید که اولین کار من مربوط به سیزده سال پیش است که ان هم با آقای آب پرور بود.در ان زمان مشوق من برای این کار آقای آب پرور بودند که مرا به کلاس های مختلف معرفی کردند.جالب است بگویم که الان که اولین و آخرین کارخود را نگاه می کنم می بینم چقدر آقای آب پرور کار به کار به جنس زندگی نزدیک شده اند و همین است که وقتی هوش سیاه پخش می شود تماشاگر شخصیت ها را باور می کند.این نگاه جلو رونده ایشان یکی از امتیازات وی به حساب می آید که یکی از علل موفقیت های ایشان است. مومنی پور نیز گفت: همواره عطش کار کردن با مسعود آب پرور را داشتم و زمانی که از دفتر ایشان با من تماس گرفتند بیشتر از آن که نقش برایم اهمیت داشته باشد حضور در این کار مهم بود. خاطره اولین روز فیلمبرداری در این مجموعه یکی از ماناترین اتفاقات زندگی ام تبدیل شد.وقتی که نقش سروان اشتیاق به من محول شد گفتند که این فرد پلیس سایبری است و من راستش تا آن زمان شناختی از پلیس سایبری نداشتم و بعد فهمیدم که چه دیالوگ های تخصصی این رشته دارد و روز اول هم از شانس من یک کلمه سخت اکسس پوینت مرا مجبور به گرفتن ده برداشت کرد،اما آقای آب پرور با چنان روانشناسی این قفل را در من شکستند که کم کم خود نیز باور کرده بودم که یک پلیس سایبری هستم و اطلاعات زیادی در این زمینه دارم. این نشست در ساعت بیست و یک با تجلیل از مهمانان به پایان رسید و پس از آن پخش مستقیم قسمت آخر مجموعه از شبکه سه بر روی پرده سالن سینما انجام گرفت که مخاطبان به همراه عوامل سریال به دیدن آن نشستند.

نظرات

نظرات شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.